ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی نقش تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی دشت کرمان-باغین در افق 2055
آبزیرزمینی از مهمترین منابع تامین آب شیرین موردنیاز انسان بهویژه در مناطق خشک است که با توجه به تغییرات اقلیمی آینده و گرم شدن جهانی، مورد تهدید جدی قرار خواهد گرفت. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی دشت کرمان-باغین است. بر این اساس پایه پیشبینی اقلیم در افق 2055 (2065-2046) دشت کرمان-باغین از مدل گردش عمومی جو HadCM3 طی سناریو انتشار A2 استفاده شد. همچنین وضعیت کمی (سطح ایستابی) آبزیرزمینی طی سالهای (2009-1986) و وضعیت کیفی (شوری) طی سالهای (2009-2003) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج اجرای مدل LARS-WG نشان داد که میانگین بارش سالانه در دورة افق 2055 بهمقدار 6/3 میلیمتر کاهش خواهد یافت، همچنین میانگین سالانه دمای کمینه و بیشینه در افق 2055 بهترتیب بهمقدار 8/2 و 8/2 درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت. بررسی هیدرگراف واحد و شیمی نگار (کموگراف) دشت کرمان-باغین حاکی از روند افت سطح ایستابی (89/0 متر افت در هر سال) و افزایش شوری آبخوان دشت کرمان-باغین را دارد. بنابراین با توجه به نتایج آینده مدل گردش عمومی جو HadCM3 این روند نزولی در سطح ایستابی و روند افزایش در شوری آبخوان انتظار میرود که ادامه داشته باشد.
https://www.jdmal.ir/article_22239_d35a520425e7bfc767d34ca74a692003.pdf
2016-03-20
1
11
10.22034/jdmal.2016.22239
تغییر اقلیم
آب زیرزمینی
هیدروگراف واحد
کموگراف
دشت کرمان-باغین
بهرام
چوبین
1
دانشجوی دکتری آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
LEAD_AUTHOR
فرزانه
ساجدی حسینی
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
AUTHOR
علی
آذره
aliazareh@gmail.com
3
دانش آموخته دکتری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
فرشاد
سلیمانی ساردو
f2016solaimani@gmail.com
4
عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه جیرفت
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
پیشبینی متغیرهای اقلیمی توسط مدل چندگانه خطی SDSM در دوره آینده برپایه سناریو A2
در چند دهة گذشته افزایش دمای زمین موجب بر هم خوردن تعادل اقلیمی کره زمین شده و تغییرات اقلیمی گستردهای در بیشتر سطح کرة زمین ایجاد شده است که از آن به عنوان تغییر اقلیم یاد میشود. هدف از این پژوهش، پیشبینی تغییرات اقلیمی توسط مدل ریزمقیاس نمایی آماری SDSM در دوره آینده برپایة سناریو A2 میباشد. دادههای روزانه بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه، برای دو دورة 2015-2040 و 2040-2065، پیشبینی و با دوره پایه مورد مقایسه قرار گرفت. از 27 سال اول دادهها (1988-1961) برای واسنجی و از 12 سال دوم (1989-2001) برای اعتبارسنجی مدل استفاده شده است. نتایج نشان داد که برپایة سناریو A2 در ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه، مقدار بارش میانگین سالانه در دورههای 2015- 2040 و 2040- 2065، نسبت به دورة پایه کاهش، دمای متوسط کمینه و دمای متوسط بیشینه نسبت به دوره پایه افزایش مییابد. ازآنجاکه کاهش بارش و افزایش دما یکی از عوامل اصلی بیابانزایی میباشند، لذا ضروری است که مسئولین و برنامه ریزان استان در بخشهای کشاورزی و منابع آب راهکارهای لازم را برای کاهش پیامدها و سازگاری با شرایط آب و هوایی جدید در نظر بگیرند.
https://www.jdmal.ir/article_22240_8119c29da500e48d5ef34d12937bf573.pdf
2016-03-20
12
25
10.22034/jdmal.2016.22240
بارش
دمای کمینه
دمای بیشینه
تغییر اقلیم
علی
سلاجقه
salajegh@ut.ac.ir
1
استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
الهام
رفیعی ساردوئی
2
دانش آموخته دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
علیرضا
مقدم نیا
a.moghaddamnia@ut.ac.ir
3
دانشیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
آرش
ملکیان
4
دانشیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
شهاب
عراقی نژاد
araghinejad@ut.ac.ir
5
دانشیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران
AUTHOR
شهرام
خلیقی سیگارودی
khalighi@ut.ac.ir
6
دانشیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
امین
صالح پورجم
7
استادیار پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تاثیر پخش سیلاب بر خصوصیات خاک و درصد پوشش گیاهی (مطالعه موردی: ایستگاه پخش سیلاب میانکوه یزد)
کاربرد سیل برای جبران کمبود رطوبت مورد نیاز رشد گیاه و کاهش خسارتهای ناشی از آن به اشکال مختلف امکانپذیر است. با استفاده از سیستمپخش سیلاب، سیلابهای فصلی در اراضی مستعد گسترش یافته و در نتیجه، اثرات مختلفی را روی آب زیرزمینی، پوشش گیاهی و خاک این مناطق برجای میگذارند.لذا این تحقیق با هدف بررسی تاثیر پخش سیلاب بر تغییرات شوری و کربن آلی خاک و به دنبال آن درصدپوشش گیاهی در ایستگاه پخش سیلاب میانکوه انجام گرفته است. بدین منظور فاکتور پوشش گیاهی در 40 نقطه عرصه پخش سیلاب و 20 نقطه در منطقه شاهد اندازهگیری شد. همچنین بهمنظور تعیین شوری و کربن آلی خاک منطقه در عرصه پخش 8 پروفیل احداث ونمونههای خاک در اعماق 0-10،10-20،20-40 و 40-60 سانتیمتری برداشت گردید، این کار در منطقه شاهد نیز تکرار شد. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها بیانگر این بود که بین منطقه پخش سیلاب و شاهد در میزان پوشش گیاهی اختلاف معنیداری در سطح 1 درصد وجود داشت. همچنین میزان شوری خاک نیز در عمق 10-0 سانتیمتر و عمق 10 تا 20 سانتیمتر بهترتیب در سطح 1و 5 درصد دارای اختلاف معنیدار بود. این در حالی است که کربن آلی و همچنین شوری در اعماق 20 تا 60 سانتیمتری در عرصه پخش سیلاب در مقایسه با منطقه شاهد فاقد اختلاف معنیدار بود،. با این توصیف میتوان نقش مثبت عملیات پخش سیلاب را در کاهش شوری خاک سطحی (عمق0 تا 10 سانتیمتر) و افزایش پوشش گیاهی مراتع مناطق خشک و نیمهخشک درکوتاه مدت ذکر نمود چرا که در این عرصهها ورود حجم زیادی از سیلاب و ته نشست مواد ریزدانه میتواند به مرور زمان سبب کاهش کارایی منطقه پخش سیلاب گردد.
https://www.jdmal.ir/article_22241_38f7b5d6c2dfe5db27f2a0cf41d0b195.pdf
2016-03-20
26
34
10.22034/jdmal.2016.22241
پخش سیلاب
درصد پوشش گیاهی
شوری خاک
میانکوه
علی
بمان میرجلیلی
1
محقق پژوهشی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی یزد
LEAD_AUTHOR
منیرالسادات
طباطبایی زاده
mst_modiriate@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری بیابانزدایی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی یزد
AUTHOR
محمدعلی
حکیم زاده
3
استادیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه یزد
AUTHOR
ناصر
مشهدی
nmashhad@ut.ac.ir
4
مرکز بین المللی بیابان، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
سنجش و مقایسه سلامت بوم شناختی در سه مرتع مناطق خشک با استفاده از تحلیل عملکرد چشم انداز(LFA) (منطقه مورد مطالعه: منطقه کلاته رودبار، شهرستان دامغان)
در این تحقیق سه مرتع با خصوصیات بوم شناختینسبتا مشابه (خشک) در منطقه کلاته رودبار دامغان بهمنظور مقایسه سلامت و پایداری آنها مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از اجرای روش تحلیل عملکرد چشمانداز در این سه منطقه دستیابی به جواب این پرسش است که آیا وجود شرایط اکولوژیک و اقلیمی نسبتا مشابه نشاندهنده یکسان بودن سطح سلامت و پایداری شرایط اکولوژیک مرتع در سه منطقه مختلف میباشد؟ برای این منظور سه ویژگی عملکردی شامل پایداری خاک، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی در هر مرتع و شاخصهای یازدهگانه ارزیابی سطح خاک در طول سه ترانسکت صد متری و در سطح ده پلات یک متر مربعی به فواصل ده متر از هم در هر مرتع با استفاده از دستورالعمل روش تحلیل عملکرد چشمانداز و بر اساس مشاهدات میدانی و نظر کارشناسی امتیازدهی شدند. امتیازات بر اساس آزمون آماری غیرپارامتری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج، ویژگیهای عملکردی مرتع اسپیرو اختلاف معنیداری در سطح 05/0 نسبت به مراتع گورمومنین و چنگی دارد و به لحاظ سلامت و پایداری اکولوژیک در شرایط مساعدی به سر میبرد. سه ویژگی عملکردی مرتع در مرتع گورمومنین و چنگی بهترتیب در سطح متوسط و ضعیف برآورد شده است. اولویت برنامهریزی جهت عملیات مدیریتی و اصلاحی در مرتع چنگی از ضرورت بیشتری برخوردار است. مرتع گورمومنین نیز در اولویت دوم قرار دارد. مقایسه ویژگیهای عملکردی در این سه مرتع نشانگر وجود عاملی غیر از شرایط اکولوژیک اکوسیستمها بر سلامت مراتع است، که این عامل مهم، تخریب و زوال منابع مرتعی در مناطق خشک، توسط انسان و عوامل مدیریتی میباشد.
https://www.jdmal.ir/article_22242_57326e0f80846e6767691db8b5edd5b9.pdf
2016-03-20
35
45
10.22034/jdmal.2016.22242
تحلیل عملکرد چشم انداز
پایداری
چرخه عناصرغذایی
نفوذپذیری
سلامت اکولوژیک
خدیجه
رحیمی بالکانلو
1
دانش آموخته کارشناسی ارشد بیابانزدایی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
مهدی
قربانی
mehghorbani@ut.ac.ir
2
استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران.دانشیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
محمد
جعفری
3
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
علی
طویلی
atavili@ut.ac.ir
4
دانشیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی تغییرات مکانی پوشش گیاهی مراتع مناطق خشک و نیمهخشک با استفاده از سنجه های بومشناسی سیمای سرزمین (مطالعه موردی: مراتع پشتکوه استان یزد)
بومشناسی سیمای سرزمین یکی از جوانترین شاخههای علم بومشناسی میباشد و به مطالعه مناظر بهویژه ترکیب، ساختار و عملکرد آنها میپردازد. هدف این پژوهش، کمیسازی الگوهای سیمای سرزمین و بررسی امکان تفکیک تیپهای گیاهی با استفاده از سنجههای سیمای سرزمین بوده است. سنجههایی که در این تحقیق استفاده شدند سنجه تعداد لکه، نسبت مساحت هر طبقه در سیمای سرزمین، میانگین اندازه لکه، تراکم حاشیه، میانگین شکل لکه، شاخص پیچخوردگی شکل لکه و اثر حاشیه در سطح کلاس و شاخص تنوع شانون در سطح سیمای سرزمین بودند. سنجههای ذکر شده برای نقشههای تیپ گیاهی و واحدهای شکل زمین در مراتع پشتکوه یزد با استفاده از تابع الحاقی تحلیلگر لکه با استفاده از نرم افزار ArcGIS10.1 محاسبه شدند. سپس با استفاده از تجزیه مؤلفههای اصلی سنجههای مهم برای تفکیک تیپهای گیاهی تعیین شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی برای تفکیک طبقات نقشه واحدهای شکل زمین نشان داد که سنجه تراکم حاشیه بیشترین تاثیر را بر تفکیک طبقات دارد، اما در مورد نقشه تیپهای گیاهی سنجههای سیمای سرزمین به یک اندازه اهمیت داشتند و سنجه مهمتری مشخص نشد و نسبت به تفکیک واحدهای شکل زمین قدرت تفکیک کمتری داشتند. در نهایت با انجام آنالیز تشخیص، تابع تفکیک و سنجههایی که بین تیپهای گیاهی و طبقات شکل زمین، تفکیک ایجاد کردند، مشخص شد. نتایج آنالیز تشخیص نشان داد که سنجههای تعداد لکه، تراکم حاشیه و شاخص پیچخوردگی شکل لکههای سیمای سرزمین میتوانند واحدهای تیپ گیاهی و شکل زمین را از یکدیگر تفکیک کنند.
https://www.jdmal.ir/article_22243_8055d8da1bd64303a00abbf8db1102c4.pdf
2016-03-20
46
56
10.22034/jdmal.2016.22243
بومشناسی سیمای سرزمین
پوشش گیاهی
شکل زمین
مراتع پشتکوه یزد
محمدعلی
زارع چاهوکی
1
استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
نیکو
طاهری محمد آبادی
2
دانشجوی دکتری مرتعداری دانشگاه تهران
AUTHOR
حسین
آذرنیوند
hazar@ut.ac.ir
3
استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی قابلیت باندهای حرارتی سنجنده ASTER در افزایش صحت خوارزمیک های طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان و حداکثر احتمال در مناطق بیابانی
دادههای ثبت شده در باندهای حرارتی ماهواره ها، کاربرد فراوانی در بررسی ویژگی های حرارتی پدیده ها به ویژه در مناطق بیابانی دارند. طبقه بندی را می توان به عنوان مهمترین مرحلة استفاده از تصاویر ماهواره ای در نظر گرفت. در این بررسی با بهره گیری از داده های سنجنده ASTERماهواره TERRA مربوط به تاریخ 22 آگوست 2001 شرق و شمال شرق دریاچه نمک کاشان، نقش کمی باندهای این سنجنده در افزایش صحت تفکیک پذیری پدیده ها در دو الگوریتم حداکثر احتمال (MLK) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور پس از تصحیح هایرادیومتریک و هندسی، 8 رویکرد با ترکیب های باندی مختلف به صورت گام به گام برایبررسی نقش کمی هر یک از باندها در افزایش صحت طبقه بندی انتخاب شد و سپس صحت طبقه بندی ها با استفاده از شاخص کاپا، دقت کاربر و دقت تولید کننده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج خوارزمیک های (الگوریتم) طبقه بندی نشان داد که خوارزمیک ماشین بردار پشتیبان نسبت به خوارزمیک حداکثر احتمال، نتایج به نسبتً بهتری ارائه می دهد. به طور کلی بهره گیری از تمامی باندهای طیفی و حرارتی (مجموع 14 باند) بیشتری صحت کاپا را برای هر دو خوارزمیک ماشین بردار پشتیبان (83.04) و حداکثر احتمال (90/82) نشان داد. در حالیکه با حذف کلیة باندهای حرارتی (باند 10، 11، 13،12و 14) صحت کاپا در هردو خوارزمیک 15 درصد تقلیل یافت. در خوارزمیک حداکثر احتمال، بیشترین تاثیر در افزایش صحت شاخص کاپا را باند 14 حرارتی (بین 8 الی 10 درصد) و درخوارزمیک ماشین بردار پشتیبان باندهای10 و 14( 7 درصد) دارا بودند. به طور کلی نتایج نشان داد که سنجنده ASTER به دلیل ثبت دامنه طیفی گسترده در طول موج های مادون قرمزحرارتی قابلیت بسیار زیادی در افزایش ضریب صحت کاپای طبقه بندی دارد.
https://www.jdmal.ir/article_22238_8669a022fd5e449347d9e8542f395511.pdf
2016-03-20
57
70
10.22034/jdmal.2016.22238
مناطق بیابانی
سنجنده ASTER
ماشین بردار پشتیبان
حداکثر احتمال
باندهای حرارتی
امیر هوشنگ
احسانی
1
دانشیار، دانشکده محیط زیست، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
سحر
شهبازی
2
کارشناس ارشد منابع طبیعی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی روند تغییرات خشکسالی فصلی بر اساس داده های واقعی (2014-1980) و پیش بینی شده (2019-1980) در جنوب غرب ایران
خشکسالی از مهمترین بلایای طبیعی است که بر بخشهای مختلف از قبیل منابع طبیعی، منابع آب سطحی و زیر سطحی و ... تاثیرگذار است. توجه به روند تغییرات خشکسالی و همچنین پیش بینی خشکسالی میتواند در برنامهریزی جهت کنترل و کاهش اثرات آن موثر باشد. در این مطالعه از دادههای اقلیمی 7 ایستگاه سینوپتیک در جنوب غرب ایران طی سالهای 1980 تا 2014 استفاده و بر مبنای شاخص RDI شدت خشکسالی فصلی در این منطقه تعیین شد. سپس با استفاده از مدلهای سری زمانی و نرم افزار ITSM اقدام به پیش بینی شاخص خشکسالی از سال 2015 تا 2019 گردید و بر مبنای آزمون پارامتری و آزمونهای غیر پارامتری روند تغییرات خشکسالی در منطقه بررسی شد. بر اساس نتایج، در ایستگاه های آباده، شیراز و فسا، مدلMA(5) Innovation، در بندر عباس BurgAR (15)، در بندر لنگهAR (15)Yule-Walker ، در بوشهر MA (5)Hannan-Rissanen و در جاسک BurgAR (13) عنوان بهترین مدل های سری زمانی هستند. با توجه به ضریب همبستگی دادههای مشاهده شده و پیش بینی شده ،valueP- آزمونLjung - Box ، مرتبهwhite noise مدل ها و همچنین ACFResidual و PACFResidual دادهها، قابلیت اطمینان مدلهای پیش بینی در تمام ایستگاه ها استنباط شد. نتایج نشان داد روند تغییرات خشکسالی فصلی طی دورههای 2014-1980 و 2019-1980 بر اساس هیچ کدام از آزمونهای آماری پارامتری و غیر پارامتری در هیچیک از ایستگاه ها در سطح 95 درصد معنیدار نیست، هرجند روند تغییرات طی دوره 2019-1980 شیب بیشتری به خود میگیرد.
https://www.jdmal.ir/article_22244_305af123f5e46373237ea9f2a978bb04.pdf
2016-03-20
71
85
10.22034/jdmal.2016.22244
آزمون پارامتریک
آزمون غیر پارامتریک
سری زمانی
پیش بینی خشکسالی
شاخص RDI
عبدالرسول
زارعی
ar_zareiee@fasau.ac.ir
1
استادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فسا، شهر فسا، ایران
LEAD_AUTHOR
محمد مهدی
مقیمی
moghimi@fasau.ac.ir
2
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فسا، شهر فسا، ایران
AUTHOR
مهدی
بهرامی
bahrami@fasau.ac.ir
3
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فسا، شهر فسا، ایران
AUTHOR
محمد رضا
محمودی
mahmoudi.m.r@fasau.ac.ir
4
استادیار، گروه آمار، دانشکده علوم پایه، دانشگاه فسا، شهر فسا، ایران
AUTHOR