ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر تغییر متغیرهای اقلیمی بر تبخیر و تعرق پتانسیل در مناطق خشک با استفاده از زمینآمار (بررسی موردی: استان یزد)
در سامانههای آبی، بارش به عنوان ورودی و تبخیر و تعرق به عنوان خروجی در نظر گرفته میشود. درنتیجه آب در دسترس از رابطه این دو عامل بهدست میآید. بنابراین بعد از بارش ﺗﺒﺨﯿر و ﺗﻌﺮق مهمترین عامل ﭼﺮﺧه ﻫﯿﺪروﻟﻮژی است. ﺗﺒﺨﯿر و ﺗﻌﺮق تحت تاثیر متغیرهای اقلیمی همچون دما، باد، رطوبت و تابش آفتاب میباشد. در تحقیق حاضر، تغییرات نرخ تبخیروتعرق پتانسیل و چگونگی تاثیرگذاری تغییرات هر یک از متغیرهای اقلیمی مؤثر شامل دما، باد، رطوبت و تابش آفتاب در این تغییرات احتمالی، مورد بررسی قرار گرفت. نخست تبخیر و تعرق دورة 2015-1999 در سطح استان یزد در 14 ایستگاه هواشناسی با روش فائو-پنمن-مانتیث محاسبه شد. بهدلیل کمبود دادههای ساعات آفتابی در تعدادی از ایستگاهها، بازسازی دادههای ناقص به روش رگرسیون طبق رابطه دما و ساعات آفتابی انجام شد. همچنین به علت عدم وجود داده های سرعت باد در برخی ایستگاه ها، بازسازی آنها با استفاده از دادههای سایر ایستگاه ها به سه روش وزن معکوس فاصله، کریجینگ و کوکریجینگ انجام گرفت. بعد از محاسبه تبخیر و تعرق پتانسیل، دادههای تبخیر و تعرق پتانسیل پهنهبندی شد و با انجام آزمون من-کندال، روند ماهانه و سالانه آنها بررسی شد. نتایج نشان داد با وجود وقوع پدیده تغییر اقلیم و افزایش دما در 13 ایستگاه از 14 ایستگاه مورد مطالعه، مقدار تبخیر و تعرق پتانسیل در چند دهه گذشته روند کاهشی داشته است. بررسی متغیرهای مؤثر بر تبخیر و تعرق پتانسیل نشان داد که سرعت باد در چند دهه گذشته روند کاهشی داشته است و این کاهش با وجود افزایش دما موجب کاهش تبخیر و تعرق پتانسیل 64.28 درصد از ایستگاهها شد است. روند کلی تبخیر و تعرق در این دوره 0.86- بوده که بیانگر روند کاهشی تبخیر و تعرق در سطح استان یزد میباشد.
https://www.jdmal.ir/article_247094_31000895a8d9bd1a8d0bff80c346f352.pdf
2019-02-20
1
18
10.22034/jdmal.2019.247094
فائو-پنمن-مانتیث
من-کندال
معکوس فاصله
کریجینگ
الهام
مهدوی نژاد
mahdavie30@gmail.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
AUTHOR
سید زین العابدین
حسینی
hosseini_sz@yahoo.com
2
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
LEAD_AUTHOR
حسین
ملکی نژاد
hmalekinezhad@yahoo.com
3
دانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
AUTHOR
محمد امین
اسدی
amin.asadi4@gmail.com
4
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تعیین توزیع مکانی تپة نبکا گونة Halocnemum Strobilaceum با بهرهگیری از تابع G در دشت آققلا استان گلستان
درک فرایندهای پراکنش گیاهان و تحلیل الگوی مکانی آنها، تأثیر برهمکنش گیاهان با محیط را آشکار میکند. نبکا به عنوان پدیدة شاخص برهمکنش گیاه- رسوب نقش مهمی بر حفظ پوشش گیاهی و تثبیت ماسههای روان بازی میکند. این پژوهش با هدف ارزیابی برهمکنش نبکا و گیاه، بر اساس روش میدانی و اندازهگیری متغیرهای مورفومتری و ثبت موقعیت دقیق 322 نبکا و 119 گیاه در بخشی از دشت آققلا در شمالغربی استان گلستان، انجام شد. برای بررسی الگوی پراکنش مکانی نبکاها و گیاهان و همچنین ارتباط متقابل بین آنها و تأثیر متغیرهای خاک بر الگوی پراکنش آنها، از توابع تک و دو متغیر G و تابع همبستگی نشاندار استفاده شد. نتایج تابع مکانی همبستگی جفتی تک متغیره نشان داد که الگوی پراکنش گیاه Halocnemum Strobilaceum در فاصلههای بین 0 تا 23 متر، پراکنده و نامنظم است و این بدین معناست که گیاهان برای شکلگیری دارای رقابت خاصی با یکدیگر نیستند. علاوه بر آن، الگوی مکانی نبکاها نیز در فاصلههای بین 0 تا 23 متر به صورت پراکنده است. همچنین نتایج تابع دو متغیره g(r) در فاصلههای بین صفر تا 50 متر نشان داد که گیاه و نبکا ارتباط متقابل مثبتی با یکدیگر داشته و بر شکلگیری و پراکنش یکدیگر تأثیر مستقیم میگذارند. نتایج تابع همبستگی نشاندار kmm(r) نشان داد که به احتمال 95% ویژگیهای خاک از جمله: هدایت الکتریکی، اسیدیته، ماده آلی، نسبت جذب سدیم، سدیم تبادلی و کجشدگی رسوبات نبکا بر الگوی پراکنش نبکاها در این منطقه تأثیرگذار هستند.
https://www.jdmal.ir/article_34759_6a35207085cddc6f9905589891bc415c.pdf
2019-02-20
19
32
10.22034/jdmal.2019.34759
الگوی مکانی
تابع G
تابع همبستگی نشاندار
فرسایش بادی
محسن
حسینعلی زاده
alizadeh_m2001@yahoo.com
1
استادیار گروه آبخیزداری و مدیریت مناطق بیابانی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
LEAD_AUTHOR
محمد
علی نژاد
alinezhad0121@yahoo.com
2
کارشناس ارشد مدیریت مناطق بیابانی، باشگاه پژوهشگران جوان، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایران
AUTHOR
نرگس
کریمی نژاد
narges.karimi991@yahoo.com
3
دانشجوی دکتری مدیریت و کنترل بیابان، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
AUTHOR
علی
محمدیان بهبهانی
mohammadian@gau.ac.ir
4
استادیار گروه آبخیزداری و مدیریت مناطق بیابانی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
برآورد آلبیدو سطح زمین در رخسارههای ژئومورفولوژی دشت یزد-اردکان با بهرهگیری از تصاویر ماهواره لندست 8
آلبیدو (سپیدایی) سطح زمین یکی از مهمترین متغیرهای ژئوفیزیک کنترل کننده در مطالعات بیلان انرژی سطح است. این کمیت از مؤلفههای مورد نیاز برای بررسیهای محیطی و اقلیمی است. سنجش از دور بهعنوان ابزاری کارآمد برای پایش گستردة آلبیدو سطوح زمین، در دهههای اخیر معرفی شده است و روابط مختلفی برای برآورد آن بهوسیلة دادههای ماهوارهای، ارائه شده است. تاکنون از طریق دادههای سنجندههای مختلف، محاسبة ضریب آلبیدو انجام شده است. در پژوهش حاضر، مقدار آلبیدو سطح رخسارههای مختلف ژئومورفولوژی، اراضی زراعی و پوشش آسفالت در دشت یزد- اردکان با بهرهگیری از روش جدید محاسبه مبتنی بر دادههای رقومی سنجندة عملیاتی تصویرساز سرزمین (OLI) ماهوارة لندست 8 انجام شد. در این راستا، دادههای مورد نیاز از هر فراداده 9 تصویر لندست 8 در فصل تابستان و پاییز سال1396 استخراج شد. سپس با بهرهگیری از دادههای هواشناسی، آلبیدو برآوردشد. نتایج نشان داد که بین مقدار آلبیدو در رخسارههای متفاوت و دیگر پوشش سطح زمین، اختلاف وجود دارد. میانگین آلبیدو سطح در اراضی رسی 30/0، سنگفرش 22/0، تپه ماسهای 24/0، اراضی بایر 26/0، پهنه ماسهای 24/0، اراضی زراعی 23/0 و در سطوح آسفالت 24/0 متغیر بوده است. بیشترین مقادیر آلبیدو برآوردشده با دادههای رقومی OLI، بهترتیب در رخسارههای اراضی رسی بدون پوشش، اراضی رسی با پوشش، اراضی بایر، تپه ماسهای بدون مالچ، پهنه ماسهای، تپه ماسهای مالچپاشی شده، پوشش سطحی آسفالت، اراضی زراعی و سنگفرش بیابان دیده شده است.
https://www.jdmal.ir/article_34761_919d7bd40994b5f337ab2448bc081505.pdf
2019-02-20
33
48
10.22034/jdmal.2019.34761
اراضی رسی
سنجش از دور
سنگفرش بیابان
یزد
سهیلا
پویان
s.pouyan@stu.yazd.ac.ir
1
دانشجوی دکتری بیابانزدایی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
AUTHOR
محمد
زارع
mzernani@yazd.ac.ir
2
استادیار، گروه مدیریت مناطق خشک و بیابانی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
LEAD_AUTHOR
محمدرضا
اختصاصی
mr_ekhtesasi@yazd.ac.ir
3
استاد، گروه علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشگاه یزد، یزد، ایران
AUTHOR
محمد حسین
مختاری
mh.mokhtari@yazd.ac.ir
4
استادیار، گروه مدیریت مناطق خشک و بیابانی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تعیین حساسیت رسوبات دریاچة مهارلو به فرسایش بادی و جهت حرکت گردوغبار حاصل از آن
فرسایش بادى از مهمترین فرآیندهاى طبیعى در مناطق خشک و نیمهخشک است. در سالهای اخیر با خشکشدن دریاچهها و تالابها، تولید گردوغبار از سطح آنها در حال افزایش است. دریاچة مهارلو یکی از دریاچههای شور ایران است که در سالهای گذشته سطح آن در حال خشکشدن بوده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی حساسیت رسوبات دریاچة مهارلو به فرسایش بادی و تعیین جهت حرکت گردوغبار حاصل از رسوبات دریاچه است. در این پژوهش، بافت رسوبات نمونهبرداریشده تعیین و با ترسیم گلباد و گلطوفان جهت حرکت بادهای غالب و فرساینده مشخص و مقدار غلظت گردوغبار منطقه طی یک دوره بررسی شد. نتایج دانهبندی و هیدرومتری رسوبات نشان داد که بیش از 60 درصد رسوبات تشکیلدهندة دریاچة مهارلو از ذرات سیلت است. همچنین نتایج حاصل از گلباد و گلطوفان ترسیمشده از منطقه نشاندهندة این است که جهت حرکت بادهای غالب و نائب غالب، غربی و شمال غربی و باد فرساینده نیز غربی است. بنابراین، با توجه به نتایج حاصل از تعیین غلظت گردوغبار حاصل از دو نمونهبردار TSP و PM 2.5 از اطراف دریاچه، میتوان گفت که مقدار گردوغبار جمعآوریشده ناشی از رسوبات دریاچه بالاتر از حد معمول بوده است. با توجه به جهت باد غالب منطقه، گردوغبار ایجادشده، روستاهای اطراف دریاچه و شهرستان سروستان را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین با توجه به درصد فراوانی ذرات تشکیلدهندة رسوبات دریاچة مهارلو و حساسیت زیاد آنها به فرسایش بادی، این معضل در آیندة نزدیک متوجه دیگر شهرستانهای استان فارس و حتی استانهای اطراف نیز خواهد شد.
https://www.jdmal.ir/article_34754_4f329e3be255c4df5109bc4ff9e87a6e.pdf
2019-02-20
49
60
10.22034/jdmal.2019.34754
دانهبندی رسوبات
میکروپنس
گلباد
گلطوفان
محسن
کاظمی
kazemi.m@ut.ac.ir
1
دانشجوی دکتری مدیریت و کنترل بیابان، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.
AUTHOR
سادات
فیض نیا
sfeiz@ut.ac.ir
2
استاد، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.
AUTHOR
حسن
خسروی
hakhosravi@ut.ac.ir
3
دانشیار، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
LEAD_AUTHOR
حمید
مصباح
mesbah631@yahoo.com
4
مربی پژوهشی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، شیراز، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مکانیابی استقرار نیروگاه خورشیدی با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندمعیاره در منطقة خشک سیستان
برای بهرهگیری از قابلیت بالای انرژی خورشیدی در مناطق خشک و بیابانی ایران، شناسایی مناطق دارای بیشترین تناسب بهمنظور استقرار نیروگاههای خورشیدی، مهم است. پژوهش حاضر با هدف تعیین شایستگی اراضی برای استقرار نیروگاههای خورشیدی و شناسایی عوامل مهمتر، با توجه به معیارهای آب و هوایی، جغرافیایی، اقتصادی- اجتماعی و محیط زیستی، با بهرهگیری از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی در منطقه سیستان انجام شد. پس از انتخاب عوامل مؤثر بر اساس نظر کارشناسان و متخصصان، وزن هرکدام از معیارها و زیرمعیارها، با مقایسةزوجی و روش تحلیل سلسله مراتبی فازی انجام شد. در مرحله بعد، پس از تهیه لایههای مربوط به هر معیار در سامانه اطلاعات جغرافیایی، وزنهای مربوط به هر یک، در لایه مربوط به آن معیار ضرب شد. در مرحله آخر، نقشه تناسب مناطق مختلف دشت سیستان برای استقرار نیروگاههای خورشیدی با رویهم گذاری لایهها و اعمال محدودیتها در پنج طبقه تهیه شد. بر اساس نتایج، 4/8 درصد از کل مساحت منطقه مورد مطالعه که در قسمت جنوبی شهرستان زهک و شهرستان هامون و بخشهای شرقی از شهرستان نیمروز قرار گرفته است، دارای تناسب عالی است. همچنین 6/36 درصد از منطقه مورد مطالعه دارای تناسب خوب، 5/0 درصد دارای تناسب متوسط و 18 درصد، برای احداث نیروگاه خورشیدی دارای تناسب ضعیف است. افزون بر این، معیارهای ساعات آفتابی، درجه حرارت و ارتفاع بهدلیل وزن بیشتر، بهعنوان مهمترین معیارها شناخته شد. نتایج نشان میدهد که بهطور کلی حدود 45 درصد از منطقه سیستان از تناسب زیادی برای احداث نیروگاه خورشیدی برخوردار است، بنابراین خطر سرمایهگذاری در زمینه احداث نیروگاه خورشیدی در این منطقه کم است. بهرهبرداری حداکثر از انرژی خورشیدی در منطقه سیستان میتواند شرایط مناسبی را برای توسعه اقتصادی و افزایش ماندگاری مردم در منطقه فراهم آورد.
https://www.jdmal.ir/article_34760_4938f80e5322bbfb0096b2e41739fa7f.pdf
2019-02-20
61
74
10.22034/jdmal.2019.34760
انرژی خورشیدی
شایستگی اراضی
مقایسه زوجی
همپوشانی
توسعه اقتصادی
حسین
پیری صحراگرد
hpirys@gmail.com
1
استادیار، دانشکده آب و خاک، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه زابل، زابل، ایران
LEAD_AUTHOR
میثم
امیری
meysam65am@gmail.com
2
مربی، گروه پژوهشی مدیریت منابع آب، پژوهشکده تالاب بین المللی هامون، دانشگاه زابل، زابل، ایران
AUTHOR
ساناز
تناکیان
sanaz.tanakian@gmail.com
3
دانش آموخته کارشناسی ارشد بیابانزدایی، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل و پهنهبندی طوفانهای گردوغبار در شرق ایران
یکی از پدیدههای مخرب در مناطق خشک و بیابانی، گردوغبار است که میتواند اثرات زیانباری بر روی محیط زیست و زندگی بشر داشته باشد. نیمة شرقی کشور به علت موقعیت جغرافیایی و قرار گیری در مسیر بادهای 120 روزه، همواره در معرض این پدیده است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و پهنهبندی طوفانهای گردوغبار در شرق ایران انجام شد. به این منظور دادههای ساعتی تعداد روزهای همراه با گردو غبار، کد پدیده، دید افقی، سمت و سرعت باد برای 17 ایستگاه هواشناسی شرق ایران طی دورة 1986 تا 2016 بررسی و با استفاده از کدهای مربوط به پدیدة طوفان گردو غبار، تحلیلهای آماری انجام شد. سپس نوع و مقدار روند به ترتیب توسط آمارههای من-کندال و سنس استیمیتور تعیین شد. در آخر، با استفاده از نرم افزار WRPLOT View گلغبار منطقه ترسیم شد. نتایج نشان داد که فراوانی طوفانهای گردوغبار در تیرماه بیشترین و در آذرماه کمترین بوده است. شدت و گسترش گردوغبار و روند معنی داری آن در جنوب شرق بیشتر از سایر مناطق است. نتایج گلغبار سالانه نیز نشان داد که جهت و سرعت بادهای مولد طوفان گردو غبار در شرق و غرب منطقه متفاوت است. بادهای طوفانزا در نیمه شرقی در جهت جغرافیایی 70 تا 300 درجه موافق چرخش عقربههای ساعت میوزند، در حالیکه در نوار غربی منطقه، جهتهای طوفان بین 260 تا280 درجه با سرعت بیش از 11 متر بر ثانیه است.
https://www.jdmal.ir/article_34758_ac7b370f0daf1bb7020ac098fd5e671a.pdf
2019-02-20
75
88
10.22034/jdmal.2019.34758
باد 120روزه
گل غبار
بادهای طوفانزا
فراوانی
زهرا
یارمرادی
zahra6989@yahoo.com
1
دانشجوی دکترای اقلیم شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
AUTHOR
بهروز
نصیری
behrouz.nasiri@gmail.com
2
دانشیار گروه اقلیم شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
LEAD_AUTHOR
مصطفی
کرمپور
karampour.mostafa@yahoo.com
3
استادیار گروه اقلیم شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
AUTHOR
غلام حسن
محمدی
gholam.mohamadi@yahoo.com
4
کارشناس هواشناسی، تبریز، آذربایجان شرقی، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه کارآیی دادههای مودیس و لندست در برآورد تولید خالص اولیه در مناطق خشک استان اصفهان
تولید خالص اولیه یکی از مهمترین ویژگی کارکرد نظامهای بوم شناختی است که تحت تأثیر عاملهای زیستی و اقلیمی میباشد. هدف پژوهش حاضر تعیین قابیلت مدل CASA برای برآورد توزیع زمانی و مکانی تولید خالص اولیه NPP در مناطق خشک با کمک تصاویر مودیس و لندست در تیپهای گیاهی مختلف است. به این منظور دادههای مورد نیاز تصاویر ماهوارهای و هواشناسی از قبیل: بارش، دما و ساعات آفتابی ماهانه تهیه شد. مقدار تولید خالص اولیه با دادههای رقومی لندست و مودیس مدلسازی شد، همبستگی میان دادههای زمینی و مدل CASA برپایة وضعیت مرتع و تیپهای گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داده که بیشترین تولید گیاهان در این منطقه از 10 اسفند تا 10 خرداد است. همبستگی مدل CASA در ماهواره لندست با دادههای زمینی نسبت به مودیس در منطقه بالاتر بود. برپایة روابط، مقادیر تولید خالص اولیه و استفاده مؤثر نور خورشید در منطقه بررسی شد. توزیع مکانی تولید خالص اولیه و LUE حاکی از آن بود که تولید سالانه و کارآیی فتوسنتر در مراتع تخریب یافته با وضعیت فقیر و خیلی فقیر، در مقایسه با مراتع با وضعیت متوسط کاهش یافته است. بیشترین و کمترین مقدار تولید خالص اولیه بهترتیب درتیپ Artemisia sieberi – Zygophyllum Spp(g C/m2 y-1 35/9) و Annual grasses - Annual forbs،g C/m2 y-1 2 /0) اندازهگیری شد. مقادیر تولید خالص اولیه و بهرهگیری مؤثر نور خورشید در درختچهزارها خیلی بیشتر از بوتهزار و در تیپهای گیاهی یک ساله بیشتر از بوتهزار بود. بنابراین، نتایج پژوهش حاضر اهمیت اقلیم، طبقه بندی زیستی و انتخاب مقیاس مناسب را در بررسی و مدلسازی تولید خالص اولیه نشان داد. افزون بر این، طبقهبندی مراتع براساس شکل رویشی و وضعیت مرتع، در بالابردن دقت پژوهش نقش مهمی دارد.
https://www.jdmal.ir/article_34762_6ec9f4dcd6a381878beff6115c7386f6.pdf
2019-02-20
89
106
10.22034/jdmal.2019.34762
تولید
وضعیت مرتع
استفاده مؤثر
خورشید
طبقهبندی اقلیمی
فاطمه
هادیان
hadian.fatemeh@gmail.com
1
دانشجوی دکتری علوم مرتع، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران.
AUTHOR
رضا
جعفری
reza.jafari@cc.iut.ac.ir
2
دانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
LEAD_AUTHOR
حسین
بشری
hbashari@cc.iut.ac.ir
3
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
AUTHOR
مصطفی
ترکش
m_tarkesh@cc.iut.ac.ir
4
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسة قابلیت گیاه پالایی دو گونة عرعر (آسماندار) و زبان گنجشک در حذف نیترات و فسفات آب
آلودگیهای محیط زیست بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای جوامع بشری است. نیترات و فسفات دو آلایندة مهماند که توسط کودهای شیمیایی ایجاد و سبب آلودگی محیط، از جمله منابع آب، میشوند. روشهای مختلفی برای پالایش آلودگیهای محیط زیست وجود دارد اما با توجه به حساس و شکنندهبودن اکوسیستمهای بیابانی، فرآیند گیاهپالایی روشی مناسب برای پالایش آلودگی ناشی از سیستمهای کشاورزی است. پژوهش حاضر برای بررسی قابلیت گیاهپالایی نیترات و فسفات آب با استفاده از گونههای عرعر (آسماندار) Ailanthus altissima Mill و زبان گنجشک Fraxinus excelsior L. بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی انجام شد. بدین منظور درمجموع تعداد 96 نهال از دو گونة یادشده در اسفندماه سال 1393 در اراضی دانشگاه صنعتی اصفهان مستقر شد. در این مطالعه از سطوح مختلف 5، 10 و 50 میلیگرم در لیتر فسفات و 5، 10و 50 میلیگرم در لیتر نیترات برای هر گونه و همچنین نمونة شاهد خاک بدون گیاه با سه تکرار استفاده شد. گونهها بهصورت سه تکرار با غلظتهای 5، 10 و 50 میلیگرم در لیتر فسفات و نیترات کاشته شدند. سپس مقدار حذف آلایندة نیترات و فسفات اندازهگیری شد و تجزیه و تحلیل آماری صورت گرفت. نتایج نشان داد که مقدار حذف نیترات در هفتة اول در سه غلظت 5، 10 و 50 میلیگرم در لیتر در گونة عرعر بهمقدار 53/74، 23/75 و95/79 درصد و در گونة زبان گنجشک 04/79، 65/80 و 97/83 درصد بود. همچنین مقدار حذف فسفات در هفتة اول در غلظتهای 5، 10 و 50 میلیگرم در لیتر در گونة عرعر بهمقدار 10/74، 18/77 و 81/82 درصد و در گونة زبان گنجشک بهمقدار 16/74، 87/79 و 56/83 درصد بود. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین دو گونة عرعر و زبان گنجشک بهلحاظ مقدار قابلیت گیاهپالایی آنها در حذف نیترات و فسفات با اطمینان 99 درصد تفاوت معنیدار وجود دارد.
https://www.jdmal.ir/article_34755_69c720feac27d015cfb127a887dedee4.pdf
2019-02-20
107
118
10.22034/jdmal.2019.34755
آلایندههای کشاورزی
آلودگی
بیابانزایی
زهآب زراعی
گیاهان چوبی
سیما
شافعی اسفدن
sima.shafei@yahoo.com
1
کارشناس ارشد بیابانزدایی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
LEAD_AUTHOR
سید حمید
متین خواه
matinkhah@cc.iut.ac.ir
2
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
AUTHOR