2024-03-29T04:34:38Z
https://www.jdmal.ir/?_action=export&rf=summon&issue=6192
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
برخی تغییرات بیوشیمیایی دو گونه گیاهی رمس Haloxylon salicornicum (Moq.) Bunge ex Boiss. و سیاهتاغ Haloxylon aphyllum Iljin در شرایط شوری خاک دو منطقة پلایا و ارگ
مهدیه
تجملیان
حمید
سودائی زاده
اصغر
مصلح آرانی
محمدهادی
راد
محمدعلی
حکیم زاده اردکانی
دو گونۀ شورپسند رمسHaloxylon salicornicum (Moq.) Bunge ex Boiss. و سیاهتاغ Haloxylon aphyllum Iljin، در سطح گستردهای در پلایا و تپههای ماسهای رویش داشته و در تامین علوفه مورد نیاز دام به ویژه شتر نقش اساسی دارند. در تحقیق حاضر، تاثیر شرایط متفاوت خاک شور پلایا و خاک ماسه ای در ارگ بر کلروفیل، کاروتنوئید، آنتوسیانین، فنل، فعالیت آنتیاکسیدانی و گلاسین بتائین و در شرایط رویشگاه طبیعی، در شهرستان بافق، استان یزد بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار کلروفیل a و کل به ترتیب با 35/4 و 72/5 میلیگرم بر گرم وزن تر مربوط به سیاهتاغ و پلایا و بیشترین کلروفیل b با 85/2 میلیگرم بر گرم وزن تر مربوط به رمس و پلایا بود. بیشترین میزان کاروتنوئید در رویشگاه پلایا و در سیاهتاغ بود. مقدار آنتوسیانین نیز در رویشگاه پلایا و سیاهتاغ دو برابر رویشگاه ماسهای اندازهگیری شد. بیشترین مقدار فنل به مقدار 97/458 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر در رویشگاه پلایا و در گونه سیاهتاغ با 53/469 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر بود. درصد فعالیت آنتیاکسیدانی نیز در سیاهتاغ و پلایا بهطور معنیداری بیشتر از گیاه رمس و رویشگاه ماسهای است. گلوتامین بین دو رویشگاه اختلاف معنیداری نشان نداد، در حالی که گلاسین بتائین در رویشگاه ارگ بیشترین میزان را داشت. همچنین بیشترین میزان این دو اسید آمینه به گیاه رمس اختصاص داشت. نتایج نشان داد که رمس و سیاهتاغ میتوانند با سازوکارهای مختلف از جمله بهبود شرایط بیوشیمیایی خود با شوری مقابله و از این طریق کیفیت علوفه را بهبود بخشیده و موجب افزایش ارزش رجحانی گردند.
تنش شوری
فعالیت آنتیاکسیدانی
آنتوسیانین
کلروفیل
2020
02
20
1
14
https://www.jdmal.ir/article_38470_e84ed675cce2b05a22bb55d13221bf6a.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
بررسی کارآیی تولیدات PERSIANN و PERSIANN-CDR در برآورد بارش مناطق نیمهخشک زاگرس
لیلا
قربانی
رضا
جعفری
حسین
بشری
بارندگی یکی از مهمترین عامل های تاثیرگذار در تراکم و درصد تاج پوششگیاهی، فرسایش و مخاطرات طبیعی است و برآورد آن بهمنظور مدیریت منابع آب دارای اهمیت است. به علت نبود دسترسی به برخی مناطق از جمله مناطق کوهستانی، مناطق خشک و نیمه خشک و بیابانی و نیز عدم پوشش کامل مکانی و زمانی بارندگی، محصولات ماهوارهای به عنوان جایگزین معرفی شدهاند. در پژوهش حاضر، بهمنظور بررسی کارآیی تولیدات PERSIANN و PERSIANN-CDR، دادههای ماهانه و سالانه این محصولات از نظر سه شاخص آماری ضریب همبستگی، خطای جذر میانگین مربعات و اریبی نسبی با دادههای ایستگاههای استان چهارمحال و بختیاری در بازه زمانی سال 2010 تا 2016 مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در هر دو مقیاس ماهانه و سالانه بیشترین ضریب همبستگی، کمترین RMSE و کمترین اریبی نسبی متعلق به PERSIANN-CDR بود. برآورد بارش توسط PERSIANN و PERSIANN-CDR در مقیاس ماهانه از دقت بیشتری نسبت به مقیاس سالانه برخوردار بود. در مورد PERSIANN، در مقیاس ماهانه ضریب همبستگی معادل 833/0 و در مقیاس سالانه معادل 465/0 بهدست آمد و در مورد تولیدات PERSIANN-CDR ضریب همبستگی دادههای ماهانه معادل 877/0 و برای دادههای سالانه معادل 641/0 بهدست آمد که از نظر آماری معنیدار بودند. با توجه به عدم دسترسی به شبکه کامل ایستگاه هواشناسی در نقاط مختلف و لزوم بررسی میزان رواناب حوزهها، بررسی دورههای خشکسالی و مطالعات پوشش گیاهی، استفاده از تولیدات ماهوارهای بارش با تفکیک مکانی و زمانی بالا میتواند به عنوان پایگاه اطلاعاتی مناسبی در مطالعات اقلیمی به خصوص در مناطق خشک و نیمهخشک ایران در نظر گرفته شود
بارش ماهوارهای
ضریب همبستگی
خطای جذر میانگین مربعات
اریبی نسبی
2020
02
20
15
28
https://www.jdmal.ir/article_38472_84db47e91115deb70e2c22889a68897c.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
واکاوی رابطة ویژگیهای برخالی مقطع درهها با سازندهای زمینشناسی درحوزة آبخیز دشت یزد- اردکان
مژده
محمدی خشویی
محمدرضا
اختصاصی
علی
طالبی
سید زین العابدین
حسینی
توصیف کمی نیمرخ درهها در تشخیص ویژگیهای ژئومورفولوژیک و پویایی آنها به منظور جداسازی فرآیندهای مختلف تشکیل آنها، مفید است. بدین منظور، مقاطع طولی و عرضی تعداد 15 دره در سه سازند زمینشناسی کهر، آهک تفت و گرانیت شیرکوه در حوزهآبخیز دشت یزد- اردکان مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی مورفولوژی درهها، از مطالعه ویژگیهای برخالی آنها در کنار توابع ریاضی و دو شاخص نسبت پهنای کف دره به عمق دره Vf و عرض دره در رأس Fr استفاده شد. میانگین شاخص نسبت Vf، به ترتیب در سه سازند کهر، گرانیت شیرکوه و آهک تفت، 56/5، 52/3 و 38/1 محاسبه شد. همچنین میانگین شاخص Fr نیز در این سه سازند، به ترتیب 07/0، 12/0 و 17/0 به دست آمد که نشاندهنده ناهمسانی در ترکیب سنگشناسی و وضعیت ساختاری درها میباشد. نتایج نشان داد که گرایش شکل دره، از سازند کهر به سمت آهک تفت، از پروفیل U شکل به سمت V شکل است. به علاوه، نیمرخهای با انحنای کمتر با توابع خطی و درههای با انحنای طولی بیشتر با توابع چند جملهای برازش بهتری نشان دادند. در ادامه، واکاوی چندبرخالی مقاطع عرضی دره، با بهرهگیری از ابعاد عمومی Dq و طیف تکنیکی f(αq) نشان داد که این مقاطع از ماهیت تکبرخالی به چندبرخالی در گذر هستند. در این میان هیچ یک از مقاطع دره در سازند آهک تفت ویژگی چندبرخالی ندارد. در تعدادی از مقاطع عرضی درة دو سازند گرانیت شیرکوه و کهر، رویکرد چندبرخالی مناسبتر به نظر میرسد. زیرا ممکن است شاخصهای برخالی بسته به موقعیت و مکان متفاوت باشند. بنابراین، تحلیل چند برخالی شاخصی مناسب برای ارزیابی پیچیدگیهای موجود در مقاطع دره است و قادر به تبیین ویژگیهای بیشتری از دره و خصوصیات هیدرولوژیک و ژئومورفولوژیک حوزهآبخیز است.
توابع ریاضی
ژئومرفولوژی کمی
نیمرخ طولی و عرضی
طیف تکنیکی
2020
02
20
29
46
https://www.jdmal.ir/article_38474_0911b6a37dc3a8ab696ef8e7c8ff26fc.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
مدل سازی اکولوژیکی تناسب اراضی برای احیاء مناطق بیابانی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی باکلی (مطالعه موردی: زهکلوت، کرمان)
نصرالله
بصیرانی
عاطفه
میر
وحید
فراشی کهنوج
زهکلوت در شهرستان جیرفت کرمان یکی از مناطق با شرایط اقلیمی خشک در کشور است که به دلیل بهرهبرداریهای نادرست، در سالهای اخیر با مشکل بیابانی شدن روبرو است. با توجه به این که مسئله بیابان زایی به مشکلی حاد برای مردم این منطقه تبدیل شده است، لبه کارگیری مدلهایی برای بازسازی و احیاء بیولوژیکی مناطق تخریب یافته و بیابانی شده، براساس شرایط محیطی و توان بالقوه اکولوژیکی ، ا ضروری به نظر میرسد. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدلی برای تعیین توان سرزمین با توجه به عوامل محیطی، برای اجرای موفق طرحهای مقابله با بیابان زایی است. این تحقیق اقدام به ارائه مدلی برای احیاء مناطق بیابانی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی باکلی نموده است. به این ین منظور، ابتدا به روش دلفی و به شیوه مقایسه زوجی، نظرات متخصصان نسبت به تعیین معیارهای تاثیرگذار و اولویت آنها ارزیابی شد. سپس با تشکیل ماتریس تصمیمگیری فازی و استفاده از روش ترکیب خطی وزنی، ضریب اهمیت معیارها مشخص شد. در آخر، نقشه نهایی تناسب اراضی برای احیاء با اعمال ضریب اهمیت هر معیار در نقشه طبقهبندی شده همان معیار و تلفیق نقشهها با استفاده از عملگر گاما فازی تولید شد. نتایج نشان داد که تنها در حاشیه آبراههها می توان با کاشت گونههای درختی سازگار و بومی، نسبت به احیاء اراضی اقدام کرد. این مناطق اراضی است که پیشبینی میشود به کارگیری عملیات بیولوژیک در آن ها با حداکثر احتیاط لازم همراه باشد به نحوی که هزینههای انجام شده را توجیه نماید. نتایج توانایی روش تحلیل سلسله مراتبی فازی و سامانه اطلاعات جغرافیایی را در ارزیابی تناسب اراضی برای احیاء با دیدگاه تصمیمسازی گروهی را نشان میدهد.
بیابانزایی
ترکیب خطی وزنی
تحلیل سلسله مراتبی فازی
عاملهای محیطی
جیرفت
2020
02
20
47
62
https://www.jdmal.ir/article_38475_2873aff8a40947fdebddb3beec019c13.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
مقایسه مقدار تجمع عناصر، محتوی خاکستر و زیست توده چند گونه شورزی تحت آبیاری با آب دریا
غلامحسن
رنجبر
هادی
پیراسته انوشه
به منظور مقایسه زیستتوده، تجمع برخی عناصر و محتوی خاکستر شاخساره پنج گونه شورزی Salicornia bigelovii Torr.،S. sinus persica،Atriplex lentiformis Torr.، Halocnemum strobilaceum Bieb.وHalostachys caspica Botsch. تحت آبیاری با آب دریا، آزمایشی در سال 96-1395 در نوار ساحلی خلیج فارس انجام شد. نتایج نشان داد که بین گونههای شورزی مورد مطالعه از نظر غلظت یونهای Na+، K+، Cl-، نسبت Na+ به K+، وزن تر، وزن خشک، محتوای رطوبت و خاکستر شاخساره تفاوت معنیدار وجود داشت. بیشترین و کمترین غلظت Na+بهترتیب در گونههای S. sinus persica و A. lentiformis بهدست آمد، بهطوریکه مقدار Na+گونه S. sinus persica بهمقدار 3/101% بیشتر از گونه A. lentiformis بود. بیشترین غلظت K+، Cl- و Na+/K+ به ترتیب در گونه A. lentiformis، و شاخسارهگونههای Salicornia و گونه H. strobilaceumبهدست آمد. گونه A. lentiformis با تولیدی معادل 98/18 و 75/7 تن در هکتار بهترتیب دارای بیشترین مقدار زیستتوده تر و خشک بود. کمترین مقدار زیستتوده تر و خشک بهترتیب برابر با 13/10 و 49/2 تن در هکتار در S. bigeloviiمشاهده شد. بیشترین و کمترین محتوای خاکستر بهترتیب برابر با 8/48 درصد در گونه S. sinus persica و 5/37 درصد در گونه A. lentiformis بود. بر اساس نتایج پژوهش حاضر گونههای Salicornia با توجه به غلظت بالای یونهای Na+و Cl- در شاخساره دارای سازوکار ممانعت از ورود نمک به داخل گیاه نمیباشند. این گونهها احتمالاً از سازوکار تجمع نمک در بافت گیاه، با هدف تنظیم اسمزی برای بقا در شرایط بسیار شور تبعیت میکند. گونه A. lentiformis نیز بیشترین مقدار زیستتوده را داشت، که میتواند به محتوی آب شاخساره کمتر در این گونه به دلیل وجود ساقههای خشبی در گیاه در مقایسه با ساقههای آبدار و محتوی بالاتر آب شاخساره گونههای دیگر ارتباط داده شود. با توجه به مقدار تولید و محتوای خاکستر، به نظر میرسد که گونه A. lentiformisگونه مناسبی برای تامین علوفه دام در مناطق با محدودیت آب شیرین باشد. همچنین گونههای Salicorniaنیز میتوانند بهعنوان بخشی از جیره غذایی دام در این مناطق درنظر گرفته شوند.
آتریپلکس
سالیکورنیا
هالکنموم
هالوستاخیس
هالوفیت
2020
02
20
63
74
https://www.jdmal.ir/article_38476_342e138d4da00bbbfb52da86ea9019d5.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
تحلیل و پهنهبندی مقدار بیشینه بارش روزانه ایران با استفاده از توزیع ویکبای و تکنیک زمین آمار
فرزانه
فتوحی فیروزآباد
حسین
ملکی نژاد
بررسی تغییر مکانی بیشینه بارش روزانه به منظور ارزیابی منابع آب و پیشبینی حوادث طبیعی از اهمیت زیادی برخوردار است. در پژوهش حاضر توزیع ویکبای به عنوان مناسبترین توزیع احتمالاتی با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای برآورد بیشینه بارش روزانه در دوره بازگشتهای 2، 5، 25، 50 و 100 سال بهدست آمد. توزیع ویکبای بر دادههای بیشینه بارش روزانه برازش داده شد. با استفاده از روش کریجینگ ساده مقدار نیم تغییرنما در دوره بازگشتهای مذکور محاسبه و منحنی مربوط به آن ترسیم شد و مدل مناسبی به این نقاط برازش داده شد. سپس نقشههای خطوط هم مقدار در دوره بازگشتهای مذکور ترسیم شد. نتایج نشان داد که ساختار مکانی بیشینه بارش روزانه برای دورههای بازگشت 2، 5 و 25 سال از مدل گوسی و دورههای بازگشت 50 و 100 سال از مدل کروی پیروی میکند. مناسب بودن مدل نیم تغییرنماها با بهرهگیری از روش اعتبارسنجی متقابل و محاسبة آمارههای خطای بیشینه و درصد خطای جذر میانگین مربعات ارزیابی شد. معیار خطای جذر میانگین مربعات ارزیابی برای تمام دورههای بازگشت کمتر از 40% شد که نشانة دقت تخمین است. روش کریجینگ ساده برای پهنهبندی بیشینه بارش روزانه روش مناسبی است. در همة نقشهها، نواحی مرکزی ایران نسبت به دیگر نقاط، کمترین بارش روزانه را دارا هستند. علت تفاوت مکانی در نقشهها در دوره بازگشتهای مختلف، تفاوت در مقدارهای بارش روزانه در دوره بازگشتهای مورد نظر است. بدین معنا مناطقی که در یک محدودة همگن قرار گرفتهاند از نظر مقدار بارش در هر دورة بازگشت، به یکدیگر نزدیکتر هستند.
درونیابی
دوره بازگشت
نیم تغییرنما
کریجینگ ساده
2020
02
20
75
92
https://www.jdmal.ir/article_38477_58da57b9c481b0c36ca701bb49b1a437.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
تأثیر درختچه گز Ledeb. Tamarix ramosissima بر ویژگیهای فیزیکو شیمیایی و ترسیب کربن خاکهای بیابانی
مسعود
بازگیر
کیانوش
شادیوند
علی
رستمی
در مناطق خشک و نیمه خشک، درختان تأثیر زیادی بر توزیع عناصر غذایی خاک و فرآیندهای زیستشیمی دارند. شناخت و مدیریت درختچه گز Tamarix ramosissimia Ledeb در مناطق بیابانی کشور با توجه به قابلیتهای آن و تاثیر بر ویژگیهای خاک، از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درختچههای گز پر شاخة طبیعی بر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و ترسیب کربن در منطقه بیابانی فرخ آباد دهلران صورت گرفت. به منظور بررسی ویژگیهای خاک، نمونهبرداری از عمقهای سطحی 5-0 سانتیمتری و تحتانی 20-5 سانتیمتری خاک زیر تاج پوشش و خارج تاج پوشش درختچههای گز با بهرهگیری از روش نظاممند (سیتماتیک) تصادفی انجام شد. در پژوهش حاضر، متغیرهای شیمیایی خاک مانند درصد مادة آلی، مقدار ترسیب کربن، pH، EC، N، P، K،CEC ، CaCO3، CaSO4 متغیرهای فیزیکی خاک شامل BD، BP، FC، PWP، SP و بافت اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که ویژگیهای خاک نظیر مقدار ترسیب کربن، ماده آلی، pH، EC، CEC، N و درصد CaSO4 در زیر تاج پوشش درختچه گز با فضای باز و در عمقهای سطحی و تحتانی خاک اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد نشان میدهد. نتایج رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که مقدار pH، K و سیلت از مهمترین اجزای تأثیرگذار بر مقدار ترسیب کربن خاک در زیر تاج پوشش درختچههای گز هستند. بهطورکلی میتوان نتیجه گرفت که درختچه گز از سازگاری مطلوبی با شرایط آب و هوایی منطقه برخوردار است. تأثیر مثبت این درختچه بر ویژگیهای خاک با افزایش ماده آلی در سطح خاک میباشد که در طولانی مدت موجب بهبود ساختمان خاک میشود. همچنین درختچه گز موجب افزایش حاصلخیزی خاک منطقه با افزایش عناصر غذایی ضروری خاک مانند نیتروژن و فسفر شدهاست، بنابراین حفظ و احیاء این گیاه با ارزش برای منطقه و استان ایلام بسیار ضروری است.
منطقة خشک
ویژگیهای خاک
کربن خاک
پوشش گیاهی
دهلران
2020
02
20
93
106
https://www.jdmal.ir/article_38478_9b015679c43c490f45105e504804e320.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
بررسی شاخصهای فیزیولوژیک برخی درختان مقاوم به خشکی در شرایط طبیعی
زهرا
جعفری
سیدحمید
متین خواه
کیومرث
ابراهیمی
خشکی یکی از مهمترین تنشهای محیطی است که مورفولوژی و فیزیولوژی گیاهان را زیر تأثیرخود دارد. پژوهش حاضر برای اندازهگیری برخی عوامل فیزیولوژیک چهار گونه از درختان مقاوم به خشکی در محدودة اراضی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. شاخصهای فیزیولوژیک چهار گونة درخت عرعر(Mill) Swingle Ailanthus altissima، اقاقیاL. Robinia pseudoacacia، توت سفید L.Morus alba و زیتون تلخ L. Melia azedarach شامل پتانسیل آب برگ با بهرهگیری از بمب فشار، هدایت روزنهای از طریق پرومتر دستی و محتوی کلروفیل نسبی با بهرهگیری از دستگاه اسپد قبل و بعد از آبیاری اندازهگیری شد. تحلیل دادهها و مقایسة میانگین شاخصهای اندازهگیری شده به روش آزمون تی تست وابسته انجام شد. نتایج نشان داد که تنش خشکی بعد از آبیاری به طور معنیداری پتانسیل آب برگ رابه مقدار 56/11، 3/16، 54/14 و 54/13 "bar" و همچنین هدایت روزنهای را معادل 93/6، 42/5، 39/6 و 98/9 "mmol m-2s-1" به ترتیب برای گونههای اقاقیا، عرعر، زیتون تلخ و توت سفید کاهش داد (P). شاخص کلروفیل نسبی برگ درختان پس از آبیاری به مقدار 5/1، 83/2، 16/2 و 24/2 "mg g-1" به ترتیب برای گونههای اقاقیا، عرعر، زیتون تلخ و توت سفید کاهش یافت، امٌا این کاهش از نظر آماری معنیدار نبود (P>0.05). بر پایة بررسی پاسخهای فیزیولوژیک درختان، نتیجهگیری شد که درختان اقاقیا، عرعر، زیتون تلخ و توت سفید به ترتیب گیاهان مقاوم به خشکی هستند که در مناطق خشک و نیمه خشک توصیه میشوند.
پتانسیل آب برگ
هدایت روزنهای
محتوی کلروفیل
اقاقیا
تنش آبی
2020
02
20
107
118
https://www.jdmal.ir/article_38479_96d0e570c3581b3ae3e7a2b7c938749c.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
ارزیابی حال و آینده مقدار فرسایش خاک در حوزه آبخیز سد استقلال میناب با بهرهگیری از مدل RUSLE-3D و سناریوهای تغییر اقلیم
محمدرضا
عظیمی سردری
ام البنین
بذرافشان
توماس
پاناگوپولوس
الهام
رفیعی سارودئی
این پژوهش با هدف ارزیابی مقدار کمی فرسایش خاک در دورة حاضر و پیشبینی تأثیر تغییر اقلیم طی افق زمانی 2030 بر آن انجام شد. برایی این منظور از دادههای بارش روزانه 1985 تا 2015 در ایستگاههای موجود و دادههای NCEP بهرهگیری شد. اقلیم دورة آینده از مدلهای گردش عمومی جو CanESM2 و مدل ریزمقیاس نمایی آماری SDSM با سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 شبیهسازی شد. مقدار عامل فرسایندگی باران در سناریوهای مختلف برآورد و در پایان مقدار فرسایش خاک توسط مدل RUSLE-3D برآورد شد. نتایج حاصل از پیشبینی بارش در آینده نشاندهندة افزایش آن از7/146 میلیمتر به 61/178 میلیمتر در دورة آینده است که با این وجود، به دلیل افزایش شدت بارندگیها، در تمامی سناریوها مقدار عامل فرسایندگی باران در آینده بیشتر از دورة پایه خواهد شد. درواقع مقدار فرسایندگی باران بهطور متوسط از MJ mm ha-1 h-1 y-178/28 به MJ mm ha-1 h-1 y-133/34 افزایش خواهد یافت. مقدار فرسایش در دوره پایه با استفاده از مدل، ton ha-1yr-1 16/10 برآورد شد، و با توجه به ثابت فرض کردن دیگر متغیرهای مدل RUSLE-3D و افزایش مقدار فرسایندگی باران در آینده، با سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 به ترتیب 15%، 10 و 3درصد افزایش و مقدار فرسایش نیز بهترتیب به 7/11، 11 و 5/10 تن در هکتار در سال خواهد رسید. بنابراین ، افزایش مقدار بارش موجب افزایش عامل فرسایندگی باران و در نتیجه نرخ فرسایش خاک افزایش خواهد یافت. لذا، ارزیابی وضعیت حال و پیشبینی فرسایش خاک در آینده در حوزه آبخیز سد استقلال میناب، اطلاعات مفیدی را برای حفظ محیط طبیعی و حفاظت خاک ارائه مینماید.
هدررفت خاک
ریزمقیاس نمایی
مدلسازی فرسایش
پیشبینی بارش
2020
02
20
119
132
https://www.jdmal.ir/article_38480_c749f194b4aee2db117150c3398d4da1.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
اثر نسبتهای مختلف آب دریا بر شاخصهای جوانهزنی و صفات مورفو- فیزیولوژیک استبرق در شرایط آزمایشگاهی و نهالستانی
محمد
بهمنی جعفرلو
بابک
پیله ور
محمد
مدرسی
مهدی
محمدی
درختچة استبرق افزون بر کارکردهای بوم شناختی دارای ارزشهای صنعتی و دارویی ویژهای است. این گیاه به طور گسترده در احیای مناطق خشک و بیابانی جنوب ایران کاشت می شود. در سالهای گذشته با توجه به کمبود منابع آب شیرین، استفاده از آب دریا به عنوان گزینة آبیاری گیاهان متحمل به شوری مطرح است. در این پژوهش، هدف بررسی کارکرد آب دریا رقیق سازی شده بر شاخصهای جوانهزنی بذر، صفتهای رویشی و-فیزیولوژیک نهال استبرق است. به این منظور آزمایشی در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در دو طرح آزمایشی جداگانه؛ رشد و نهالستانی با نسبتهای مختلف آب رقیق شدة خلیج فارس شامل صفر، 5/12، 25 و 50 % انجام شد. نتایج آزمایش جوانهزنی نشان داد که با افزایش غلظت آب دریا بیش از 5/12 %، صفتهای جوانهزنی و شاخص بنیة بذر، کاهش معنیداری پیداکردند. همچنین نتایج آزمایش نهالستانی آشکار کرد که سطح غلظتهای مختلف آب دریا منجر به کاهش صفتهای رویشی و فیزیولوژیک نهال های استبرق شده است. در غلظت های بیش از 25% آب دریا، عملکرد رشد و تبادلهایگازی کاهش بیشتری را نشان داد. در تیمار 25 %، مقادیر زندهمانی 55%، ارتفاع 9/19 سانتی متر، سطح ویژه برگ 7/190 گرم بر سانتی متر مربع و طول ریشه 54/22 سانتیمتر و فتوسنتز 83/2 میکرو مول، تعرق 42/0 میلی مول، کلروفیل 45/20 و محتوی نسبی برگ 95/43% مشاهده شد. از برآیند این پژوهش چنین بر میآید که عملکرد جوانه زنی بذرها و رشد نهالهای گیاه استبرق به ترتیب در سطحهای مختلف آب دریای کمتر از 5/12 % و کمتر از 25 % مناسب است. بنابراین توصیه میشود که محققان و متولیان امر پژوهش گستردهتری پیرامون فیزیولوژی تحمل به شوری این گیاه دارویی ارزشمند انجام دهند تا اطلاعات جامع تری برایگسترش جنگلکاری حاصل شود.
بنیه بذر
زندهمانی
فتوسنتز
خلیج فارس
کشاورزی آب دریا
2020
02
20
133
148
https://www.jdmal.ir/article_38481_991fdd90cbb13929fde2cc1b7b1f9ed5.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
ارزیابی تأثیرتغییر اقلیم بر خشکسالی تالاب جازموریان با بهرهگیری از مدل CanESM2
زهره
ابراهیمی خوسفی
مریم
میراکبری
تالابها یکی از مهمترینبومنظامهای (اکوسیستم) طبیعی در مناطق خشک و نیمهخشک هستند که در دهة اخیر بیلان رطوبتی آنها به دلیل تأثیرنامطلوب تغییر اقلیم و خشکسالیها دچار نوسان منفی شده است. بنابراین لازم است اثر چنین رویدادی در بومنظامهای مختلف، بهویژه این بومنظامهای ارزشمند مورد ارزیابی قرارگیرد. در پژوهش حاضر وضعیت خشکسالی آینده تالاب جازموریان در شرایط افزایش دما با بهرهگیریه از خروجی مدل گزارش پنجم IPCC ارزیابی شد. به این منظور شاخص بارش- تبخیرتعرق استانداردشده و شاخص شناسایی خشکسالی که تأثیر افزایش دمای ناشی از تغییر اقلیم آینده را بر خشکسالی در نظر میگیرند، استفاده شد. همچنین تأثیر افزایش دما بر خطر خشکسالی بر پایة دوره بازگشت بررسی شد. نتایج نشان داد شاخص بارش- تبخیرتعرق استانداردشده نسبت به شاخص شناسایی خشکسالی بهتر توانسته تأثیر تبخیرتعرق و افزایش دما را بر خشکسالی نشاندهد. بنابراین، شاخص بارش- تبخیرتعرق استانداردشده برای ارزیابی خشکسالیهای آینده با سناریوهای RCP به کار گرفته شد. بر پایة سریهای زمانی خشکسالی مشخصشد که با افزایش دما، خشکسالیهای بلندمدت آینده دارای شدت و مدت بیشتری نسبت به دورة گذشته خواهند بود. تحلیل خطر خشکسالی نشان داد خطر خشکسالی بهترتیب در مقیاسهای 3، 6 و 12 ماهه، روند کاهشی خواهد داشت. همچنین درسناریوهای RCP2.6، RCP4.5 وRCP8.5 خطرخشکسالی در مقیاسهای زمانی مورد بررسی روند افزایشی خواهد داشت. ب یافتههای حاصل از پژوهش حاضر میتواند برای ارزیابی تغییر عناصر اقلیمی و همچنین ارائه راهکارهای مناسب مدیریت منابع آب در مناطق خشک مفید باشد.
من- کندال
مدل اقلیمی
شاخص بارش- تبخیر تعرق استانداردشده
شاخص شناسایی خشکسالی
2020
02
20
149
166
https://www.jdmal.ir/article_38528_f6fad7729eabb45e7530b4e4c428e48a.pdf
مدیریت بیابان
2476-3985
2476-3985
1398
7
14
تأثیر عوامل محیطی بر مقدار مواد مؤثرة گیاه Nepeta asterotricha Rech.f با بهرهگیری از روش تحلیل کاهشی
زینب
جعفریان
مصطفی
گلدان ساز
روجا
صفاییان
علی
سنبلی
منصوره
کارگر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برخی عاملهای محیطی بر مقدار مواد مؤثرة گیاه دارویی پونهسای کرک ستارهای -Nepeta asterotricha Rech.f- در هشت رویشگاه استان یزد انجام شد؛ و در پایان بهترین رویشگاه دارویی آن تعیین شد. به این منظور ویژگیهای خاکی در سه تکرار از هر رویشگاه، شامل ازت، فسفر، پتاسیم، اسیدیته، شوری، بافت خاک اندازهگیری شدند. همچنین ویژگیهای توپوگرافی شامل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت آن در رویشگاهها اندازهگیری گردید. برای بررسی اسانس، نمونههای گیاهی در هشت منطقه با سه تکرار جمعآوری و پس از خشک کردن در شرایط آزمایشگاهی و سایه، اسانسگیری به مدت سه ساعت انجام گرفت. برای بررسی رابطة بین متغیرهای محیطی و مواد مؤثره از تحلیل کاهشی RDA استفاده شد. مقایسة میانگینها با بهرهگیری از آزمون توکی و سطح معنیداری 05/0 انجام شد. 31 ترکیب شیمیایی در مواد مؤثره شناسایی شد که 24 ترکیب در رویشگاههای مختلف با هم اختلاف داشتند. نتایج نشان داد که مواد مؤثره موجود در گونۀ مورد بررسی، از جمله α-Thujene،α-Terpinene، p-Cymene، (Z)-β-Ocimene، γ-Terpinene، terpinen-4-ol، cis-Sabinene hydrate،α-Terpinolene، 4aβ,7α,7aα-nepetalactone و 4aα,7α,7aβ-nepetalactone در دو مرحلة رشد رویشی و گلدهی، و هشت رویشگاه، اختلاف معنیداری در سطح 95 درصد داشتند. در مرحلة رویشی مواد مؤثرة 1,8-Cineole، cis-Sabinene hydrate، trans-Caryophyllene و Limonene و در مرحلة گلدهی، مواد مؤثرة Rose furan epoxide ، 4 aβ,7α,7aα-nepetalactone، α-Pinene، cis-Linalool oxide، α-Terpinolene دارای بیشترین مقدار بودند. در بین متغیرهای محیطی نیز هدایت الکتریکی، پتاسیم، شن و ارتفاع تأثیر بیشتری در مرحلة گلدهی داشتند. از آنجاییکه رویشگاههای دهبالا و تقیآباد دارای شرایط بهتری از نظر این متغیرها بود و مقدار مواد مؤثره اسانس گیاه مورد بررسی در آنها بیشتر بود، بنابراین پیشنهاد میشود از پایههای گیاهی این مناطق برای احیاء مناطقی با شرایط محیطی مشابه استفاده شود. همچنین این رویشگاهها به عنوان رویشگاههای بهینة این گونه در استان یزد تعیین شدند.
متغیرهای محیطی
منطقه خشک
مواد مؤثره
گیاه دارویی
2020
02
20
167
180
https://www.jdmal.ir/article_38666_7ea1454f417c8cf5c55fb84ba6826245.pdf