انجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-398561220190220Study of Effect of Climate Change on Potential Evapotranspiration in Arid Areas Using Geostatistics (Case Study: Yazd Province)تأثیر تغییر متغیرهای اقلیمی بر تبخیر و تعرق پتانسیل در مناطق خشک با استفاده از زمینآمار (بررسی موردی: استان یزد)11824709410.22034/jdmal.2019.247094FAالهام مهدوی نژاددانشجوی کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.سید زین العابدین حسینیاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.حسین ملکی نژاددانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.محمد امین اسدیاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.Journal Article20180220In water systems, precipitation is considered as input and evaporation as the output of the system. Water availability can be estemated from the relationship between these two factors. Therefore, evapotranspiration is the most important factor after precipitation in hydrological cycle. Evapotranspiration is influenced by climatic parameters such as temperature, wind, humidity and sunshine hours. In this research, changes in PET and effective climatic parameters, influencing on PET changes including temperature, wind, humidity, and solar radiation were investigated. For this purpose, PET in 14 weather stations of Yazd province were calculated using the FAO-Penman-Monteith method. Due to the lack of sunshine hours data in some stations, regeneration of the incomplete data was done by using regression method. Due to the lack of wind speed data at some stations, their reconstruction by using data from other stations was done by applying three methods of Inverse Distance Weighted, Kriging and Cokriging. After calculating potential evapotranspiration, PET data were zoned and their monthly and annual trends tested by Mann-Kendall test. Despite occurrence of climate change and increasing of temperature in 13 stations out of the 14 stations, it is expected an increase in potential evapotranspiration in past few decades, while, there is a decreasing trend in PET. Investigating on the effective parameters in potential evapotranspiration showed that wind speed has declined in the last few decades, and despite of an increase in temperature, potential evapotranspiration rate reduces in 64.3% of the stations. General trend of evapotranspiration was -0.86 in this period, which indicates a decrease in evapotranspiration in the Yazd province.در سامانههای آبی، بارش به عنوان ورودی و تبخیر و تعرق به عنوان خروجی در نظر گرفته میشود. درنتیجه آب در دسترس از رابطه این دو عامل بهدست میآید. بنابراین بعد از بارش ﺗﺒﺨﯿر و ﺗﻌﺮق مهمترین عامل ﭼﺮﺧه ﻫﯿﺪروﻟﻮژی است. ﺗﺒﺨﯿر و ﺗﻌﺮق تحت تاثیر متغیرهای اقلیمی همچون دما، باد، رطوبت و تابش آفتاب میباشد. در تحقیق حاضر، تغییرات نرخ تبخیروتعرق پتانسیل و چگونگی تاثیرگذاری تغییرات هر یک از متغیرهای اقلیمی مؤثر شامل دما، باد، رطوبت و تابش آفتاب در این تغییرات احتمالی، مورد بررسی قرار گرفت. نخست تبخیر و تعرق دورة 2015-1999 در سطح استان یزد در 14 ایستگاه هواشناسی با روش فائو-پنمن-مانتیث محاسبه شد. بهدلیل کمبود دادههای ساعات آفتابی در تعدادی از ایستگاهها، بازسازی دادههای ناقص به روش رگرسیون طبق رابطه دما و ساعات آفتابی انجام شد. همچنین به علت عدم وجود داده های سرعت باد در برخی ایستگاه ها، بازسازی آنها با استفاده از دادههای سایر ایستگاه ها به سه روش وزن معکوس فاصله، کریجینگ و کوکریجینگ انجام گرفت. بعد از محاسبه تبخیر و تعرق پتانسیل، دادههای تبخیر و تعرق پتانسیل پهنهبندی شد و با انجام آزمون من-کندال، روند ماهانه و سالانه آنها بررسی شد. نتایج نشان داد با وجود وقوع پدیده تغییر اقلیم و افزایش دما در 13 ایستگاه از 14 ایستگاه مورد مطالعه، مقدار تبخیر و تعرق پتانسیل در چند دهه گذشته روند کاهشی داشته است. بررسی متغیرهای مؤثر بر تبخیر و تعرق پتانسیل نشان داد که سرعت باد در چند دهه گذشته روند کاهشی داشته است و این کاهش با وجود افزایش دما موجب کاهش تبخیر و تعرق پتانسیل 64.28 درصد از ایستگاهها شد است. روند کلی تبخیر و تعرق در این دوره 0.86- بوده که بیانگر روند کاهشی تبخیر و تعرق در سطح استان یزد میباشد.https://www.jdmal.ir/article_247094_31000895a8d9bd1a8d0bff80c346f352.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-398561220190220Spatial Pattern Analysis of Halocnemum Strobilaceum (Nebkas) Using G Function (Case Study: Aq-Qala Plain, Golestan Province, Iran)تعیین توزیع مکانی تپة نبکا گونة Halocnemum Strobilaceum با بهرهگیری از تابع G در دشت آققلا استان گلستان19323475910.22034/jdmal.2019.34759FAمحسن حسینعلی زادهاستادیار گروه آبخیزداری و مدیریت مناطق بیابانی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران0000-0001-7177-8117محمد علی نژادکارشناس ارشد مدیریت مناطق بیابانی، باشگاه پژوهشگران جوان، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایراننرگس کریمی نژاددانشجوی دکتری مدیریت و کنترل بیابان، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانعلی محمدیان بهبهانیاستادیار گروه آبخیزداری و مدیریت مناطق بیابانی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانJournal Article20180515Understanding of distribution of plants and analyzing their spatial pattern reveal the interactions of plants and environment. Nebka as an indicator phenomenon of plant-sediment interaction, plays an important role in protecting of vegetation and sand stabilization. The aim of the present study was to evaluate the interaction of Nebka and plant based on a field study, measuring the morphometric parameters, and precise point positioning. Therefore, 322 Nebkas and 119 plants were determined in the northern region of Aq-Qala, Golestan province. In order to investigate and determine the spatial pattern and interactions of Nebkas and plants, and impact of soil parameters on their distribution pattern, univariate and bivariate functions including g and mark correlation functions were used. The pair correlation function showed that spatial pattern of plant at distance of less than 23 m was irregular. This means there is no competition between plants at distance of less than 23 m. Furthermore spatial pattern of Nebka was irregular at distance of less than 23 m. Bivariate g function at distances less than 50 m indicated positive correlation between plant and Nebka. Therefore, all plants and Nebkas have a positive impact on formation and distribution of each other. Results of the MCF function with 95% probability showed that soil properties such as EC, pH, OM, SAR, and skewness of Nebka sediments influence the Nebka’s pattern in the study area.درک فرایندهای پراکنش گیاهان و تحلیل الگوی مکانی آنها، تأثیر برهمکنش گیاهان با محیط را آشکار میکند. نبکا به عنوان پدیدة شاخص برهمکنش گیاه- رسوب نقش مهمی بر حفظ پوشش گیاهی و تثبیت ماسههای روان بازی میکند. این پژوهش با هدف ارزیابی برهمکنش نبکا و گیاه، بر اساس روش میدانی و اندازهگیری متغیرهای مورفومتری و ثبت موقعیت دقیق 322 نبکا و 119 گیاه در بخشی از دشت آققلا در شمالغربی استان گلستان، انجام شد. برای بررسی الگوی پراکنش مکانی نبکاها و گیاهان و همچنین ارتباط متقابل بین آنها و تأثیر متغیرهای خاک بر الگوی پراکنش آنها، از توابع تک و دو متغیر G و تابع همبستگی نشاندار استفاده شد. نتایج تابع مکانی همبستگی جفتی تک متغیره نشان داد که الگوی پراکنش گیاه <em>Halocnemum Strobilaceum</em> در فاصلههای بین 0 تا 23 متر، پراکنده و نامنظم است و این بدین معناست که گیاهان برای شکلگیری دارای رقابت خاصی با یکدیگر نیستند. علاوه بر آن، الگوی مکانی نبکاها نیز در فاصلههای بین 0 تا 23 متر به صورت پراکنده است. همچنین نتایج تابع دو متغیره g(r) در فاصلههای بین صفر تا 50 متر نشان داد که گیاه و نبکا ارتباط متقابل مثبتی با یکدیگر داشته و بر شکلگیری و پراکنش یکدیگر تأثیر مستقیم میگذارند. نتایج تابع همبستگی نشاندار kmm(r) نشان داد که به احتمال 95% ویژگیهای خاک از جمله: هدایت الکتریکی، اسیدیته، ماده آلی، نسبت جذب سدیم، سدیم تبادلی و کجشدگی رسوبات نبکا بر الگوی پراکنش نبکاها در این منطقه تأثیرگذار هستند.https://www.jdmal.ir/article_34759_6a35207085cddc6f9905589891bc415c.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-398561220190220Estimating of Surface Albedo in Geomorphological Facies of Desert Regions of the Yazd-Ardakan Plain Using Landsat 8 Dataبرآورد آلبیدو سطح زمین در رخسارههای ژئومورفولوژی دشت یزد-اردکان با بهرهگیری از تصاویر ماهواره لندست 833483476110.22034/jdmal.2019.34761FAسهیلا پویاندانشجوی دکتری بیابانزدایی، دانشگاه یزد، یزد، ایرانمحمد زارعاستادیار، گروه مدیریت مناطق خشک و بیابانی، دانشگاه یزد، یزد، ایران0000-0001-9772-4416محمدرضا اختصاصیاستاد، گروه علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشگاه یزد، یزد، ایرانمحمد حسین مختاریاستادیار، گروه مدیریت مناطق خشک و بیابانی، دانشگاه یزد، یزد، ایرانJournal Article20180619Surface albedo is one of the key controlling geophysical parameters in surface energy budget research and environmental and climate studies. As an efficient tool for monitoring earth surfaces, remote sensing is widely used for <em>estimating</em> albedo over recent decades and various <em>algorithms</em> of satellite<em> data have been developed</em> to <em>estimate</em> albedo. Up to now, albedo has been estimated using different types of sensors. This study presents procedures for computing of albedo using OLI sensor Landsat 8 data in different geomorphology facies, arable soil and asphalt in the Yazd- Ardakan Plain. In this way, required data from each nine images metadata of Landsat 8 were extracted for summer and autumn, 2017 and then albedo was calculated using meteorological data. Results showed that there is a difference between values of albedo in different geomorphology facies. Surface albedo average of clay land, pavement, sand dune, bare land, sand sheet, arable land and asphalt are 0.30, 0.22, 0.24, 0.26, 0.24, 0.23 and 0.24, respectively. The highest calculated albedo is related to clay land, while the lowest is observed in desert pavement facies.آلبیدو (سپیدایی) سطح زمین یکی از مهمترین متغیرهای ژئوفیزیک کنترل کننده در مطالعات بیلان انرژی سطح است. این کمیت از مؤلفههای مورد نیاز برای بررسیهای محیطی و اقلیمی است. سنجش از دور بهعنوان ابزاری کارآمد برای پایش گستردة آلبیدو سطوح زمین، در دهههای اخیر معرفی شده است و روابط مختلفی برای برآورد آن بهوسیلة دادههای ماهوارهای، ارائه شده است. تاکنون از طریق دادههای سنجندههای مختلف، محاسبة ضریب آلبیدو انجام شده است. در پژوهش حاضر، مقدار آلبیدو سطح رخسارههای مختلف ژئومورفولوژی، اراضی زراعی و پوشش آسفالت در دشت یزد- اردکان با بهرهگیری از روش جدید محاسبه مبتنی بر دادههای رقومی سنجندة عملیاتی تصویرساز سرزمین (OLI) ماهوارة لندست 8 انجام شد. در این راستا، دادههای مورد نیاز از هر فراداده 9 تصویر لندست 8 در فصل تابستان و پاییز سال1396 استخراج شد. سپس با بهرهگیری از دادههای هواشناسی، آلبیدو برآوردشد. نتایج نشان داد که بین مقدار آلبیدو در رخسارههای متفاوت و دیگر پوشش سطح زمین، اختلاف وجود دارد. میانگین آلبیدو سطح در اراضی رسی 30/0، سنگفرش 22/0، تپه ماسهای 24/0، اراضی بایر 26/0، پهنه ماسهای 24/0، اراضی زراعی 23/0 و در سطوح آسفالت 24/0 متغیر بوده است. بیشترین مقادیر آلبیدو برآوردشده با دادههای رقومی OLI، بهترتیب در رخسارههای اراضی رسی بدون پوشش، اراضی رسی با پوشش، اراضی بایر، تپه ماسهای بدون مالچ، پهنه ماسهای، تپه ماسهای مالچپاشی شده، پوشش سطحی آسفالت، اراضی زراعی و سنگفرش بیابان دیده شده است.https://www.jdmal.ir/article_34761_919d7bd40994b5f337ab2448bc081505.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-398561220190220Investigating of Susceptibility of Maharloo Lake Sediments to Wind Erosion and Determination of Dust Movement Directionتعیین حساسیت رسوبات دریاچة مهارلو به فرسایش بادی و جهت حرکت گردوغبار حاصل از آن49603475410.22034/jdmal.2019.34754FAمحسن کاظمیدانشجوی دکتری مدیریت و کنترل بیابان، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.سادات فیض نیااستاد، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران.حسن خسرویدانشیار، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانحمید مصباحمربی پژوهشی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، شیراز، ایرانJournal Article20180211Wind erosion is one of the most important natural processes in arid and semi-arid regions. In recent years, due to lake drying, dust producing has been increased from lakes and wetlands surfaces. Maharloo Lake, as one of the most important saline lakes of Iran, dried up in recent years. This research aims to study the susceptibility of Maharloo Lake sediments to wind erosion and determining of direction of the Lake surface dust movement. At first step, texture of the sampled sediments were determined. Next, direction of the dominant and erosive winds were determined by drawing wind and storm rose graphes and concentration of dust was calculated over a period. Results of sediment granulometry and hygrometry showed that more than 60% of the Maharloo Lake sediments were silt. Results of wind and storm roses showed that the direction of dominant wind is west and northwest; while the direction of erosive wind is western. According to the results of dust concentrations from two TSP and PM 2.5 samplers around the lake, it is derived that the amount of dust collected from the lake’s sediments is higher than normal. Also, based on the dominant wind direction, created dust would affect mostly villages around the lake and also, Sarvestan Township. Therefore, in regard to the percentage of particles frequency containing Maharloo Lake’s sediments and their high sensitivity to wind erosion, this challenge described in advanced will soon become apparent to other cities located in Fars province and even to other adjucent provinces.فرسایش بادى از مهمترین فرآیندهاى طبیعى در مناطق خشک و نیمهخشک است. در سالهای اخیر با خشکشدن دریاچهها و تالابها، تولید گردوغبار از سطح آنها در حال افزایش است. دریاچة مهارلو یکی از دریاچههای شور ایران است که در سالهای گذشته سطح آن در حال خشکشدن بوده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی حساسیت رسوبات دریاچة مهارلو به فرسایش بادی و تعیین جهت حرکت گردوغبار حاصل از رسوبات دریاچه است. در این پژوهش، بافت رسوبات نمونهبرداریشده تعیین و با ترسیم گلباد و گلطوفان جهت حرکت بادهای غالب و فرساینده مشخص و مقدار غلظت گردوغبار منطقه طی یک دوره بررسی شد. نتایج دانهبندی و هیدرومتری رسوبات نشان داد که بیش از 60 درصد رسوبات تشکیلدهندة دریاچة مهارلو از ذرات سیلت است. همچنین نتایج حاصل از گلباد و گلطوفان ترسیمشده از منطقه نشاندهندة این است که جهت حرکت بادهای غالب و نائب غالب، غربی و شمال غربی و باد فرساینده نیز غربی است. بنابراین، با توجه به نتایج حاصل از تعیین غلظت گردوغبار حاصل از دو نمونهبردار TSP و PM 2.5 از اطراف دریاچه، میتوان گفت که مقدار گردوغبار جمعآوریشده ناشی از رسوبات دریاچه بالاتر از حد معمول بوده است. با توجه به جهت باد غالب منطقه، گردوغبار ایجادشده، روستاهای اطراف دریاچه و شهرستان سروستان را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین با توجه به درصد فراوانی ذرات تشکیلدهندة رسوبات دریاچة مهارلو و حساسیت زیاد آنها به فرسایش بادی، این معضل در آیندة نزدیک متوجه دیگر شهرستانهای استان فارس و حتی استانهای اطراف نیز خواهد شد.https://www.jdmal.ir/article_34754_4f329e3be255c4df5109bc4ff9e87a6e.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-398561220190220Site Suitability Analysis for Solar Power Plant Establishment Using Multi-Criteria Decision-Making Methods (Case Study: Arid Region of Sistan)مکانیابی استقرار نیروگاه خورشیدی با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندمعیاره در منطقة خشک سیستان61743476010.22034/jdmal.2019.34760FAحسین پیری صحراگرداستادیار، دانشکده آب و خاک، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه زابل، زابل، ایرانمیثم امیریمربی، گروه پژوهشی مدیریت منابع آب، پژوهشکده تالاب بین المللی هامون، دانشگاه زابل، زابل، ایرانساناز تناکیاندانش آموخته کارشناسی ارشد بیابانزدایی، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایرانJournal Article20180610Identification of suitable sites for solar power plant establishment in arid regions is very important for using high potential solar energy. This study aimed to identify more important factors influencing site selection for solar power plant establishment and to determine highly suitable sites to establish solar power plants in Sistan region. Influencing factors on site selection were selected based on experts’ opinion using Analytic Hierarchy Process (AHP) with regard to climatic, geographic, socio-economic and environmental variables. Paired comparison of criteria and sub-criteria was performed using fuzzy analytic hierarchy process to determine the weight of each criteria. After preparing of the layers of criteria using GIS teqhniques, weights of criteria were multiplied in their corresponding layer. Finally, site suitability map for solar power plant establishment in Sistan region was prepared at five classes through overlaying of layers. Based on results, 4.8 percent of Sistan region, which is located in the southern part of Zahak and Hamoun cities and eastern parts of Nimrouz city, has an excellent suitability for solar power plants establishment. In addition, 36.6% of the study area has a good suitability, 0.5% has a moderate suitability and 18%, which is located in Bandan and Sefidabeh areas, has a poor suitability for solar power plants. Furthermore, sunny hours, temperature and elevation parameters because of having more weight, were identified as the most important criteria. Results indicated that about 45% of Sistan region has high suitability for solar power plants establishment. Therefore, the investment risk of the solar power plants in Sistan region is low. Maximum utilization of solar energy can provide a favorable condition for economic development and increasing the survival of people in Sistan region.برای بهرهگیری از قابلیت بالای انرژی خورشیدی در مناطق خشک و بیابانی ایران، شناسایی مناطق دارای بیشترین تناسب بهمنظور استقرار نیروگاههای خورشیدی، مهم است. پژوهش حاضر با هدف تعیین شایستگی اراضی برای استقرار نیروگاههای خورشیدی و شناسایی عوامل مهمتر، با توجه به معیارهای آب و هوایی، جغرافیایی، اقتصادی- اجتماعی و محیط زیستی، با بهرهگیری از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی در منطقه سیستان انجام شد. پس از انتخاب عوامل مؤثر بر اساس نظر کارشناسان و متخصصان، وزن هرکدام از معیارها و زیرمعیارها، با مقایسةزوجی و روش تحلیل سلسله مراتبی فازی انجام شد. در مرحله بعد، پس از تهیه لایههای مربوط به هر معیار در سامانه اطلاعات جغرافیایی، وزنهای مربوط به هر یک، در لایه مربوط به آن معیار ضرب شد. در مرحله آخر، نقشه تناسب مناطق مختلف دشت سیستان برای استقرار نیروگاههای خورشیدی با رویهم گذاری لایهها و اعمال محدودیتها در پنج طبقه تهیه شد. بر اساس نتایج، 4/8 درصد از کل مساحت منطقه مورد مطالعه که در قسمت جنوبی شهرستان زهک و شهرستان هامون و بخشهای شرقی از شهرستان نیمروز قرار گرفته است، دارای تناسب عالی است. همچنین 6/36 درصد از منطقه مورد مطالعه دارای تناسب خوب، 5/0 درصد دارای تناسب متوسط و 18 درصد، برای احداث نیروگاه خورشیدی دارای تناسب ضعیف است. افزون بر این، معیارهای ساعات آفتابی، درجه حرارت و ارتفاع بهدلیل وزن بیشتر، بهعنوان مهمترین معیارها شناخته شد. نتایج نشان میدهد که بهطور کلی حدود 45 درصد از منطقه سیستان از تناسب زیادی برای احداث نیروگاه خورشیدی برخوردار است، بنابراین خطر سرمایهگذاری در زمینه احداث نیروگاه خورشیدی در این منطقه کم است. بهرهبرداری حداکثر از انرژی خورشیدی در منطقه سیستان میتواند شرایط مناسبی را برای توسعه اقتصادی و افزایش ماندگاری مردم در منطقه فراهم آورد.https://www.jdmal.ir/article_34760_4938f80e5322bbfb0096b2e41739fa7f.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-398561220190220Analysis and Clustering of Dust Storms in Estern of Iranتحلیل و پهنهبندی طوفانهای گردوغبار در شرق ایران75883475810.22034/jdmal.2019.34758FAزهرا یارمرادیدانشجوی دکترای اقلیم شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایرانبهروز نصیریدانشیار گروه اقلیم شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایرانمصطفی کرمپوراستادیار گروه اقلیم شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایرانغلام حسن محمدیکارشناس هواشناسی، تبریز، آذربایجان شرقی، ایرانJournal Article20180423One of the most common and destructive phenomena in arid and desert regions is dust which can have negative effects on the environment. Eastern half of the country has always been exposed to this phenomenon due to its geographical location and even to 120-day winds. The present study aims analyze and Clustering dust storms in eastern of Iran. For this purpose, hourly data of dusty days, phenomena code, horizontal visibility, wind direction, speed and current weather of 17 weather stations in eastern Iran during period of 1986 to 2016 were used. Dust storm codes were used for statistical analysis. Then, trend type and value were detected using <em>Mann</em>-<em>Kendall</em> (MK) and <em>Sen's</em> <em>estimator</em> tests Using WRPLOT View, dust rose of the area was drawn. Results showed that the frequency of dust storms in July was the highest and the lowest occured in December. The intensity and distribution of dust in the south-east of the region was more than other regions. Results of MK <em>test</em> suggested a significant increase in southeast, central and northwest stations, while most stations in north part of the region showed a significant decrease. Dust rose results also probes the direction and speed of winds causing dusty storm were different in east and west of the region. The direction of wind causing dusty storm in the eastern half is between 70° to 300°, while in western part of the region, wind blows between 260° to 280° geographic coordinate system at speed of more than 11 m/s.یکی از پدیدههای مخرب در مناطق خشک و بیابانی، گردوغبار است که میتواند اثرات زیانباری بر روی محیط زیست و زندگی بشر داشته باشد. نیمة شرقی کشور به علت موقعیت جغرافیایی و قرار گیری در مسیر بادهای 120 روزه، همواره در معرض این پدیده است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و پهنهبندی طوفانهای گردوغبار در شرق ایران انجام شد. به این منظور دادههای ساعتی تعداد روزهای همراه با گردو غبار، کد پدیده، دید افقی، سمت و سرعت باد برای 17 ایستگاه هواشناسی شرق ایران طی دورة 1986 تا 2016 بررسی و با استفاده از کدهای مربوط به پدیدة طوفان گردو غبار، تحلیلهای آماری انجام شد. سپس نوع و مقدار روند به ترتیب توسط آمارههای من-کندال و سنس استیمیتور تعیین شد. در آخر، با استفاده از نرم افزار WRPLOT View گلغبار منطقه ترسیم شد. نتایج نشان داد که فراوانی طوفانهای گردوغبار در تیرماه بیشترین و در آذرماه کمترین بوده است. شدت و گسترش گردوغبار و روند معنی داری آن در جنوب شرق بیشتر از سایر مناطق است. نتایج گلغبار سالانه نیز نشان داد که جهت و سرعت بادهای مولد طوفان گردو غبار در شرق و غرب منطقه متفاوت است. بادهای طوفانزا در نیمه شرقی در جهت جغرافیایی 70 تا <sup> </sup>300 درجه موافق چرخش عقربههای ساعت میوزند، در حالیکه در نوار غربی منطقه، جهتهای طوفان بین 260 تا280 درجه با سرعت بیش از 11 متر بر ثانیه است.https://www.jdmal.ir/article_34758_ac7b370f0daf1bb7020ac098fd5e671a.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-398561220190220Performance Comparison of MODIS and Landsat Data in Estimating of NPP in Arid Regions of Isfahan Provinceمقایسه کارآیی دادههای مودیس و لندست در برآورد تولید خالص اولیه در مناطق خشک استان اصفهان891063476210.22034/jdmal.2019.34762FAفاطمه هادیاندانشجوی دکتری علوم مرتع، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران.0000-0002-6457-6506رضا جعفریدانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران0003-2144-8333حسین بشریاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانمصطفی ترکشاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20180922Net primary production (NPP) is one of the most important factors in ecosystem's function, which is affected by biological and climatic factors. The main objective of the current research was to investigate the potential of the CASA (carnegie-ames-stanford approach) model in determining the spatial and temporal distribution of NPP in rangland types of arid regions of Isfahan province using MODIS and Landsat. For this purpose, satellite and climatic data such as rainfall, temperature, monthly and sunny hours, were used. The NPP was modeled on two Landsat and MODIS scales and correlations between field measurements and CASA model were investigated based on rangeland conditions and vegetation types. Results showed that the highest plant production in the region was during the March-May months. Crrelation between CASA model with field data occurred in MODIS was higher than Landsat data. Based on the relations, the values of NPP and LUE (light use efficiency) were investigated in the region. The NPP spatial distribution and LUE values indicated that the amount of annual production and photosynthesis efficiency were decreased in degraded rangelands (poor and very poor conditions) compared to fair rangeland condition. The highest and lowest amount of NPP observed in <em>Artemisia sieberi – Zygophyllum</em> Spp (9.35 g C/m<sup>2</sup> y<sup>-1</sup>) and Annual grasses - Annual forbs (0.2 g C/m<sup>2</sup> y<sup>-1</sup>), respectively. The amount of NPP and LUE in shrublands and annual plant types were higher than bushlands.Results of this research probes the importance of biological classification, climate and scale of study in NPP modeling. Moreover, the stratification of rangelands based on life forms and range conditions has principal role in accuracy of the NPP estimation.تولید خالص اولیه یکی از مهمترین ویژگی کارکرد نظامهای بوم شناختی است که تحت تأثیر عاملهای زیستی و اقلیمی میباشد. هدف پژوهش حاضر تعیین قابیلت مدل CASA برای برآورد توزیع زمانی و مکانی تولید خالص اولیه NPP در مناطق خشک با کمک تصاویر مودیس و لندست در تیپهای گیاهی مختلف است. به این منظور دادههای مورد نیاز تصاویر ماهوارهای و هواشناسی از قبیل: بارش، دما و ساعات آفتابی ماهانه تهیه شد. مقدار تولید خالص اولیه با دادههای رقومی لندست و مودیس مدلسازی شد، همبستگی میان دادههای زمینی و مدل CASA برپایة وضعیت مرتع و تیپهای گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داده که بیشترین تولید گیاهان در این منطقه از 10 اسفند تا 10 خرداد است. همبستگی مدل CASA در ماهواره لندست با دادههای زمینی نسبت به مودیس در منطقه بالاتر بود. برپایة روابط، مقادیر تولید خالص اولیه و استفاده مؤثر نور خورشید در منطقه بررسی شد. توزیع مکانی تولید خالص اولیه و LUE حاکی از آن بود که تولید سالانه و کارآیی فتوسنتر در مراتع تخریب یافته با وضعیت فقیر و خیلی فقیر، در مقایسه با مراتع با وضعیت متوسط کاهش یافته است. بیشترین و کمترین مقدار تولید خالص اولیه بهترتیب درتیپ <em>Artemisia sieberi –</em> <em>Zygophyllum</em> Spp(g C/m<sup>2</sup> y<sup>-1</sup> 35/9) و Annual grasses - Annual forbs،g C/m<sup>2</sup> y<sup>-1</sup> 2 /0) اندازهگیری شد. مقادیر تولید خالص اولیه و بهرهگیری مؤثر نور خورشید در درختچهزارها خیلی بیشتر از بوتهزار و در تیپهای گیاهی یک ساله بیشتر از بوتهزار بود. بنابراین، نتایج پژوهش حاضر اهمیت اقلیم، طبقه بندی زیستی و انتخاب مقیاس مناسب را در بررسی و مدلسازی تولید خالص اولیه نشان داد. افزون بر این، طبقهبندی مراتع براساس شکل رویشی و وضعیت مرتع، در بالابردن دقت پژوهش نقش مهمی دارد.https://www.jdmal.ir/article_34762_6ec9f4dcd6a381878beff6115c7386f6.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-398561220190220Comparison of Phytoremediation Capacity of Ailanthus altissima Mill. and Fraxinus excelsior L. in Removal of Nitrate and Phosphate in Waterمقایسة قابلیت گیاه پالایی دو گونة عرعر (آسماندار) و زبان گنجشک در حذف نیترات و فسفات آب1071183475510.22034/jdmal.2019.34755FAسیما شافعی اسفدنکارشناس ارشد بیابانزدایی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایرانسید حمید متین خواهدانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-6585-630XJournal Article20180116Environmental pollution as a desertification consequences, is one of the most important challenges in human societies.Nitrate and phosphate are two important pollutants, which are created from chemical fertilizer and cause water resources pollution.There are different techniques for remediation,but due to the sensitive and fragile propertise of deserts ecosystem,phytoremediation process is a natural remedy utilized by agricultural system. This study aims to assess the phytoremediation potential of Ailanthus altissima Mill. and Fraxinus excelsior L. for removal of Nitrate and phosphate in waterby factorial experiment in randomized complete block design. Firstly, a total number of 96 trees from the two species were planted in Isfahan University of Technology. In the current study, three levels of phosphate (5-10-50 mg/L) and nitrate (5-10-50 mg/L) for each of the species were and a blank sample with three were considered replicates. Nitrate and phosphate pollutants were investigated in three densities of 5-10-50 mg/L in 3 replications. Afterwards, the level of nitrate and phosphate removal were measured. Results show that nitrate removal levels in 5, 10 and 50 mg/L concentrations in first week by A. altissima are 74.53, 75.23, and 79.95% and by F. excelsior are 79.04, 80.65, and 83.97%, respectively. Likewise, phosphate removal in 5, 10 and 50 mg/L concentrations by A. altissima are 74.10, 77.18, and 82.81% and by F. excelsior are 74.16, 79.87, and 83.56%, respectively. There is a significant difference between A. altissima and F. excelsior in removing nitrate and phosphate.<span lang="AR-SA">آلودگیهای محیط زیست بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای جوامع بشری است. نیترات و فسفات دو آلایندة مهماند که توسط کودهای شیمیایی ایجاد و سبب آلودگی محیط، از جمله منابع آب، میشوند. روشهای مختلفی برای پالایش آلودگیهای محیط زیست وجود دارد اما با توجه به حساس و شکنندهبودن اکوسیستمهای بیابانی، فرآیند گیاهپالایی روشی مناسب برای پالایش آلودگی ناشی از سیستمهای کشاورزی است. پژوهش حاضر برای بررسی قابلیت گیاهپالایی نیترات و فسفات آب با استفاده از گونههای عرعر (آسماندار) </span><span dir="LTR">Ailanthus altissima Mill</span><span lang="AR-SA"> و زبان گنجشک </span><span dir="LTR">Fraxinus excelsior L.</span><span lang="AR-SA"> بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی انجام شد. بدین منظور درمجموع تعداد 96 نهال از دو گونة یادشده در اسفندماه سال 1393 در اراضی دانشگاه صنعتی اصفهان مستقر شد. در این مطالعه از سطوح مختلف 5، 10 و 50 میلیگرم در لیتر فسفات و 5، 10و 50 میلیگرم در لیتر نیترات برای هر گونه و همچنین نمونة شاهد خاک بدون گیاه با سه تکرار استفاده شد. گونهها به</span><span dir="LTR"></span><span lang="AR-SA">صورت سه تکرار با غلظتهای 5، 10 و 50 میلیگرم در لیتر فسفات و نیترات کاشته شدند. سپس مقدار حذف آلایندة نیترات و فسفات اندازهگیری شد و تجزیه و تحلیل آماری صورت گرفت. نتایج نشان داد که مقدار حذف نیترات در هفتة اول در سه غلظت 5، 10 و 50 میلیگرم در لیتر در گونة عرعر بهمقدار 53/74، 23/75 و95/79 درصد و در گونة زبان گنجشک 04/79، 65/80 و 97/83 درصد بود. همچنین مقدار حذف فسفات در هفتة اول در غلظتهای 5، 10 و 50 میلیگرم در لیتر در گونة عرعر بهمقدار 10/74، 18/77 و 81/82 درصد و در گونة زبان گنجشک بهمقدار 16/74، 87/79 و 56/83 درصد بود. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین دو گونة عرعر و زبان گنجشک بهلحاظ مقدار قابلیت گیاهپالایی آنها در حذف نیترات و فسفات با اطمینان 99 درصد تفاوت معنیدار وجود دارد. </span>https://www.jdmal.ir/article_34755_69c720feac27d015cfb127a887dedee4.pdf