انجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-39854820170219The survey of salt domes impacts on the soil quality of lowlands using multivariate statistical methods (case study; salty dome of Korsia- Darab plain)بررسی تاثیر گنبد نمکی بر کیفیت خاک اراضی پایین دست با بهرهگیری از روشهای آماری چندمتغیره (مطالعه موردی: گنبد نمکی کرسیا، دشت داراب)1142465310.22034/jdmal.2017.24653FAکاظم نصرتیدانشیار، گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.مصطفی امینیدانشجوی دکتری ژئومورفولوژی، گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانمهدی انصاریدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایراناحسان بیژن زادهدانشیار، گروه آگرواکولوژی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، دانشگاه شیراز، داراب، ایرانJournal Article20160113Salt domes have high impact on the ground waters, mineral matters and their soil quality of lowland regions due to penetrating of them in to the saline mass and going up to surface of earth. In this process, remarkable rate of salt going up to surface of earth and entered to lowland regions by the way of various erosional factors and effect on the soil quality. This research aims to investigate the impact of salty dome of Korsia on the soil quality of lowland regions. For this, research region divided in four regions with regarding to their land uses and their distance from salt dome and 22 samples was gathered from these regions. Ions of Mg, N, K, Na, Ca and as well as volume of PH and EC and soil texture of samples of 2010 was measured and variables of 1993 such as Na, Ca, SAR, EC, pH was purchased from ministry of agriculture and significant differences in the various land uses, change rates of this elements in the land uses during in two periods of time, identifying of effective component in the soil quality and classifying of chemical elements was determined by land uses using multivariate statistical techniques such as variance analysis, independent T test, factor analysis and cluster analysis respectively. Results showed that all variables excepts K, Mn, pH.گنبدهای نمکی به دلیل رخنه تودههای نمک در سنگهای سطحی رسوبی و رسیدن آن به سطح زمین، تاثیرات شگرفی در آبهای زیرزمینی، کشاورزی، مواد معدنی و کیفیت خاک اراضی پایین دست خود دارند. طی این فرآیند، هرساله حجم قابل توجهی از املاح به سطح زمین راه یافته و تحت تاثیر عوامل مختلف فرسایشی وارد اراضی پایین شده و کیفیت خاک را تحت تاثیر قرار میدهند. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر گنبد نمکی کرسیا در کیفیت خاک مناطق پایین دست است. برای انجام این پژوهش، منطقه مورد مطالعه براساس کاربری و فاصله از گنبد نمکی به 4 منطقه تقسیم و تعداد 22 نمونه خاک از این مناطق برداشت شدند. یونهای Mg, N, K, Na, Ca و همچنین میزان pH, EC و بافت نمونههای خاک 1391 اندازهگیری و N, Na, Ca, SAR, EC, pH سال 1372 از وزارت جهاد کشاورزی تهیه و تغییرات معنادار عناصر در کاربریهای مختلف، میزان تغییرات این عناصر در کاربری اراضی در دو دوره زمانی، شناسایی مولفههای موثر در کیفیت خاک و طبقهبندی عناصر شیمیایی بوسیله کاربری اراضی به ترتیب با استفاده از تحلیلهای آماری چندمتغیره مثل آزمون تحلیل واریانس، آزمونT مستقل، تحلیل عاملی و تحلیل خوشهای مشخص شدند. نتایج نشان داد که تمام متغیرها به جز پتاسیم، منیزیم، اسیدیته خاک و رس در کاربریهای مختلف و پارامترهای شیمیایی N و pH در دو دوره زمانی 1372 و 1391 دارای اختلاف معناداری بودندhttps://www.jdmal.ir/article_24653_b4fd17661604bd5cbb6bf8aa8a3d2c22.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-39854820170219Identification Of Active Dust Sources Using Remote Sensing Data And Air Flow Simulation (Case Study: Alborz Province)شناسایی کانونهای بالفعل تولید گرد و غبار با استفاده از دادههای سنجش از دور و شبیهسازی جریان هوا مطالعه موردی: استان البرز15262465210.22034/jdmal.2017.24652FAبهزاد رایگانیاستادیار دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیستزهرا خیراندیشدانش آموخته کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیستفرزانه کرمانیدانش آموخته کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیستمنصوره محمدی میابدانش آموخته کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیستعابد ترابی نیادانش آموخته کارشناسی ارشد محیط زیست، دانشکده محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیستJournal Article20160113Dust is one of the natural hazards that occurs mainly in arid and semi-arid area of the world that is one of the major problem in Iran. In this paper, identification active sources of dust generation in Alborz province using satellite images and numerical modeling to predict airflow is discussed. LANDSAT 8 satellite sensor (OLI) (from 2013 to 2015) and digital elevation models (DEMs) from the ASTER were received to produce masks of non-erodible surface and by using vegetation, moisture, roughness indices and images classification those area separated from other areas. Also using field based dust data and HYSPLIT model (normal 5.0 degrees), air flow path in all dust events in 2013 and 2015 was simulated and local dust event was determined. By applying the HYSPILIT matrix model, for local events and specify location of the back flow of air to the ground, raster images events based on the level of dust was produced. The masks of non-erodible surface were used on these images and WLC MCE approach was used to finalize map of active dust sources. The results showed that the combination of remote sensing and numerical simulation methods and field based data could well show active dust sources.گرد و غبار یکی از مخاطرات طبیعی است که عمدتاً در مناطق خشک و نیمهخشک جهان رخ میدهد و به همین دلیل یکی از معضلات اصلی کشور ایران نیز به شمار میرود. در این مقاله، به شناسایی کانونهای بالفعل تولید گرد و غبار در استان البرز با استفاده از تصاویر ماهوارهای و مدلسازی عددی پیش بینی جریان هوا پرداخته شده است. دادههای ماهوارهای سنجنده OLI لندست 8 (2013 تا 2015) و داده مدل رقومی ارتفاعی سنجنده ASTER به منظور تولید ماسکهای فرسایش ناپذیری دریافت شدند و با اعمال شاخصهای پوشش گیاهی، رطوبت، زبری و طبقه بندی تصاویر، مناطق فرسایشناپذیر از دیگر مناطق جدا شدند. همچنین با استفاده از اطلاعات زمینی گرد و غبار و مدل هایاسپلیت مسیر جریان هوا در همه رویدادهای گرد و غبار سال 2013 تا 2015 شبیهسازی شد و رویدادهای محلی گرد و غبار تعیین گردیدند. با اعمال مدل ماتریکس هایاسپلیت برای رویدادهای محلی و مشخص کردن محلهای تماس جریان هوا با سطح زمین، تصاویر رستری رویدادها بر اساس غلظت گرد و غبار تولید شد. در نهایت با ادغام ماسکهای فرسایشناپذیری بر روی این تصاویر، به دست آوردن مقدار مجموع و استاندارد کردن آن به صورت فازی، نقشه نهایی کانونهای بالفعل تولید گرد و غبار به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که تلفیق روشهای سنجش از دوری و شبیهسازی عددی به همراه اطلاعات زمینی گرد و غبار به خوبی میتواند منابع بالفعل تولید گرد و غبار را نشان دهد.https://www.jdmal.ir/article_24652_a5795f3b8adb878ee870da552c3ef9cd.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-39854820170219Evaluation of the effects of drought stress of mother plants on some seed germination indices of Satureja hortensisتاثیر اعمال تنش خشکی روی گیاه مادری بر برخی شاخصهای جوانهزنی بذرهای تولیدی مرزه تابستانه (Satureja hortensis L.)27352465910.22034/jdmal.2017.24659FAمریم شمساییکارشناس ارشد مدیریت مناطق بیابانی، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزدحمید سودائیزادهاستادیار و عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزدمهدیه تجملیاندانشجوی دکتری بیابانزدایی، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزدJournal Article20150819Seed germination indices can be affected by drought stress in ripening stage of seeds on mother plant. In this study, four water stress treatments (100, 75, 50 and 25% of field capacity (FC)) were imposed during seed maturation of <em>Satureja hortensis,</em> and subsequently the effects of treatment on seed germination characteristics of <em>S</em>. <em>hortensis </em>were evaluated using a completely randomized design with four replications. The number of germinated seeds was counted each day and sampled after ten days. Then, percentage,rate of germination, vigor, mean daily germination, final germination percentage, daily germination speed, germination index and length of shoot and root were determined. The results indicated that the drought stress had a significant (P<0.01) effect on germination rate, seed vigor as well as shoot and root length of <em>S</em>. <em>hortensis. </em>The seed germination percentage was significantly affected by drought stress at 5% level. Drought stress during maturity of seeds on mother plants had no significant effects on1000 seed weight, daily seed germination, daily germination rate and germination index. The maximum germination percentage (97.75) was observed in 100% of field capacity and the lowest germination percentage was in the treatment of 50% FC with 87.50. The maximum seed germination rate (10.95) was observed in 50% of field capacity while the lowest seed germination rate (7.94) was observed in 100% FC. The maximum seed vigor (5.15) was obtained in 100% FC that had no significant difference with 75 FC and the lowest seed vigor (4.07) was obtained in 50% FC that had no significant difference with 25% FC.<span lang="AR-SA">بهمنظور بررسی اثرات اعمال تنش خشکی بر گیاه مادری مرزه</span><span dir="LTR"> (<em>Satureja hortensis L.</em>) </span><span lang="AR-SA">بر برخی شاخصهای جوانهزنی بذور تولیدی، آزمایشی با چهار تیمار (بذرهای حاصل از گیاه مادری طی اعمال چهار سطح تنش خشکی (100درصد (شاهد)، 75درصد، 50درصد، 25درصد ظرفیت زراعی) و چهار تکرار و در قالب طرح کاملاً تصادفی به اجرا درآمد. بذور جوانهزده در هر روز شمارش و پس از ده روز در نهایت صفات درصدجوانهزنی، سرعت جوانه</span><span dir="LTR"></span><span lang="AR-SA">زنی، سرعت جوانهزنی روزانه، متوسط جوانه</span><span dir="LTR"></span><span lang="AR-SA">زنی روزانه، شاخص جوانهزنی، طول ریشهچه، طول گیاهچه، بنیه بذر و وزن هزاردانه اندازه گیری شد. نتایج حاصل نشان داد که تنش خشکی اعمال شده بر گیاه مادری بر سرعت جوانهزنی، طول گیاهچه، طول ریشه</span><span lang="AR-SA">چه و بنیه بذر در سطح یک درصد و بر درصد جوانهزنی در سطح 5 درصد معنیدار بوده و تاثیر معنیداری بر وزن هزار دانه بذر، جوانهزنی روزانه، سرعت جوانهزنی روزانه و شاخص جوانهزنی نداشت. بیشترین درصد جوانهزنی (75/97 درصد) مربوط بذور تولیدی از ظرفیت زراعی 100% وکمترین درصد با50/87درصد مربوط به تنش 50 درصد ظرفیت زراعی بود که با تنش 25 و 75 درصد ظرفیت زراعی اختلاف معنیداری نداشتند. بیشترین سرعت جوانهزنی نیز (95/10 بذر در روز) در تیمار 50 درصد ظرفیت زراعی به</span><span dir="LTR"></span><span lang="AR-SA">دست آمد و کمترین مقدار با 94/7 بذر در روز مربوط به تیمار 100 درصد ظرفیت زراعی بود</span><span dir="LTR">.</span><span lang="AR-SA"> بیشترین بنیه بذر نیز (15/5) مربوط به تیمار 100 درصد ظرفیت زراعی بود که با تیمار 75 درصد ظرفیت زراعی اختلاف معنیداری نداشت و کمترین میزان 07/4 مربوط به تیمار 50 درصد ظرفیت زراعی بود که با تیمار 25 درصد ظرفیت زراعی اختلاف معنیداری نشان داد</span><span dir="LTR">.</span>https://www.jdmal.ir/article_24659_f5c4546bb5c9f24e1486ca267ec5af96.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-39854820170219Investigation of long term drought trend in semi-arid, arid and hyper-arid regions of the worldبررسی روند خشکسالیهای با مقیاس زمانی بلند مدت در مناطق نیمهخشک، خشک و فراخشک جهان36532466010.22034/jdmal.2017.24660FAمحمدرضا کوثریدانشجوی دکتری آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویر شناسی، دانشگاه یزدمحمدرضا اختصاصیاستاد و عضو هیئت علمی گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویر شناسی، دانشگاه یزدحسین ملکی نژاددانشیار و عضو هیئت علمی گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و کویر شناسی، دانشگاه یزدJournal Article20150819The lack of sufficient fresh water resources, climate change and lengthy and severe droughts are of the major today’s world challenges particularly in arid and semi-arid regions. In the current conditions, especially in the case of droughts and in order to water resources planning, it is essential to analyze the changes and trends in drought particularly in hyper-arid, arid and semi-arid regions of the globe. In this study, Mann-Kendall statistics were applied to determine the significant and non-significant positive or negative trends in long term drought time series (9, 12, 18 and 24 monthly time scales) in moderate to severe and extreme classes of droughts derived based on the Standardized Precipitation Index (SPI). Results indicated the both significant positive and negative trends can be found in these regions. By increasing the time scales of droughts time series, the percentage of significant upward or downward trend grow. For example, in the case of decreasing trend of SPI (increasing in the drought), the percentage of 17.8 for 9 monthly SPI increased to 21.9, 28.48 and 31.71 for the 12, 18 and 24 monthly SPIs, respectively. The increasing in long severe and extreme classes of drought can be found in Middle East and west of America. The upward trends of drought particularly in Middle East region which is suffered by expensive tensions among the communities can intensify current critical situations. Therefore, more attention should be paid to this subject particularly in regional and international scales.محدودیت منابع آب شیرین، تغییر اقلیم و وقوع خشکسالی های بلندمدت و شدید از چالش های اصلی جهان امروز به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک است. در چنین شرایطی و به خصوص در رابطه با خشکسالیها، لازم است تا تغییرات و روند آنها به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک مورد بررسی قرار گیرد تا در صورت وجود روند های افزایشی خشکسالی، اقدامات لازم در برنامه ریزی های مدیریت منابع آب صورت پذیرد. در این مطالعه، از آزمون آماری ناپارامتری Mann-Kendall جهت تعیین روند در سریهای زمانی بلند مدت خشکسالیهای متوسط تا شدید و بسیار شدید (سری های زمانی بلند مدتِ 9، 12، 18 و 24 ماهه از شاخص استاندارد شده بارش (SPI)) استفاده گردید. نتایج نشاندهنده وجود روندهای افزایشی و کاهشی معنادار خشکسالی در این مناطق است. با افزایش مقیاس سری زمانی خشکسالی ها، درصد مناطق با روند افزایشی یا کاهشی SPI بیشتر می گردد. برای مثال، در رابطه با روند کاهشی SPI (افزایشی خشکسالی)، درصد این مناطق از 8/17 در SPI 9 ماهه به 9/21، 48/28 و 71/31 درصد به ترتیب برای SPI های 12، 18 و 24 ماهه افزایش مییابد. افزایش دامنه خشکسالیهای طولانی مدت متوسط تا شدید و همچنین بسیار شدید در بخشی از مناطق دنیا خصوصاً خاورمیانه و غرب آمریکا مشاهده میشود. افزایش خشکسالیها خصوصاً در کشورهای در حال توسعه واقع در خاورمیانه بحرانهای فعلی را نیز می تواند تشدید نماید و لذا در نظر گرفتن تمهیدات لازم جهت کاهش اثرات افزایش خشکسالیها خصوصاً در سطح منطقهای و بینالمللی وجود دارد.https://www.jdmal.ir/article_24660_a86570be91ae2bb4c4f9576cabac826e.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-39854820170219Evaluation of temporal trends of the drought indices SPI and SPEI in the Southern Coast of Iranارزیابی روند تغییرات خشکسالی بر اساس شاخص بارش استاندارد شده و شاخص تبخیر - تعرق استاندارد شده در سواحل جنوبی ایران54692466210.22034/jdmal.2017.24662FAام البنین بذرافشاناستادیار، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایرانفوزیه محمودزادهدانشآموخته کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایرانجواد بذرافشاندانشیار، دانشکده مهندسی فناوری و کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20150819This research aims to compare the performances of the Standardized Precipitation Index (SPI) and Standardized Precipitation minus Evapotranspiration Index (SPEI) in terms of the monitoring and trend analysis of the climatic droughts at several synoptic stations located in the coastal areas of Persian Gulf and Oman Sea during 1992 - 2014. To this end, trend analysis of drought was carried out using the traditional Mann-Kendall and Trend Free Pre-Whitening (TFPW) Mann-Kendall tests. Results showed that both indices report the same behaviors, but the SPEI presents higher percentages in different drought classes and a rapid responses to humidity variations at all time scales when comparing to the SPI. There were significant positive correlations between the two indices at the corresponding timescales such that the highest correlations in most of the stations with the values 0.97 and 0.98 were related to the time scales of 12 and 24 months, respectively. The same results were obtained for the frequency percentages of different classes of the mentioned drought indices. Trend of droughts in the region is generally increasing and the slope of trend for the SPEI is stronger than SPI as the time scale increases. Finally, the use of SPI is not sufficient to monitor droughts in arid and hyper-arid climates of coastal regions, and due to the role of temperature as the limited factor of humidity, the study recommend the use of SPEI for effective and accurate drought monitoring in such regions.این تحقیق با هدف مقایسه دو شاخص بارش استاندارد (SPI) و شاخص بارش- تبخیر و تعرق استاندارد (SPEI) از نظر پایش و روند خشکسالی اقلیمی در ایستگاههای سینوپتیک واقع در سواحل خلیجفارس و دریای عمان طی دوره آماری (1992 تا 2014) انجام شده است. تحلیل روند خشکسالی با استفاده از روشهای من- کندال و من - کندال اصلاح شده با حذف اثر خودهمبستگی صورت پذیرفته است. مقایسه نتایج دو شاخص در تحلیل خشکسالی و درصد فراوانی خشکسالی در کلاسهای مختلف در مقیاسهای زمانی 3 تا 48 ماهه نشان داد، روند تغییرات دو شاخص مشابه اما شاخص SPEI نسبت به SPI فرکانس بالاتری از خشکسالی و پاسخ سریعتری به تغییرات رطوبتی نشان میدهد. بین تمامی مقیاسهای زمانی محاسبه دو شاخص رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد ، به طوری که بالاترین ضریب همبستگی در اکثر ایستگاهها در مقیاس 12 و 24 ماهه بهترتیب 97/0 و 98/0 مشاهده گردید. نتایج مشابهی نیز در تحلیل درصد فراوانی در کلاسهای مختلف بدست آمد. بررسی روند خشکسالی در منطقه مورد مطالعه حاکی از روند فزاینده خشکسالی است که با افزایش مقیاس زمانی شیب روند شاخص SPEI نسبت به SPI قویتر است. در نهایت پیشنهاد میگردد، در اقلیمهای خشک و فراخشک بیابان ساحلی استفاده از SPI برای پایش خشکسالی کافی نیست و به دلیل نقش دما به عنوان عامل محدود کننده رطوبت، استفاده از شاخص SPEI برای پایش موثر و دقیق خشکسالیها استفاده شود.https://www.jdmal.ir/article_24662_621b43cd8ca63bf8f7a00a03a87248f5.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-39854820170219Investigation potential sedimentation geomorphology facies with usage wind erosion meter and IRIFR. E. A model ( case study, Kashan- Aran)بررسی توان رسوبزایی درخسارههای ژئومرفولوژی با استفاده از تونل باد و مدل اریفر( مطالعه موردی آران – کاشان)70832466310.22034/jdmal.2017.24663FAزهرا ایازیدانشجوی دکتری بیابانزدایی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانطیبه مصباح زادهاستادیار گروه احیاء مناطق خشک و بیابانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانحسن احمدیاستاد گروه احیاء مناطق خشک و بیابانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانناصر مشهدیاستادیار مرکز تحقیقات بینالمللی بیابان، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20150819In this study, to evaluate the different geomorphic facies sediment yield in Aran province, wind erosion meter and IRIFR model was used. The results of wind erosion meter showed that the most speed of threshold in natural condition is belonging to hard crust and dried clay plain with a speed of 13m/s, then Puffy and clay-agricultural lands with a speed of 12 m/s, and the lowest threshold speed is 6/5 m/s related to fine-grained loamy - sandy soils of pediment that due to lack of the adhesion, flat, and smooth surface and wind shear impact and blown with wind. The results of wind erosion intensity with wind erosion meter also showed that the clay plains and Puffy lands facies are most stable with sediment of 0 to 175/2 tone/km 2 / yr which sorted erosion in class I, and sand sheet with the graveled covered, clay plain and sand dunes are the most sensitive facies, that with 5450/09 to 5517/04 tone/km2/ yr sediment equivalent classified in IV erosion class. While the results of the IRIFR model showed that the most stable facies are facies agricultural lands with 415/1 ton/km2/yr sediment erosion that classified in the erosion class II and facies sand sheet and sand dune the most sensitive facies, that with 1168/6 ton/km2/ yr sediment equivalent classified in IV erosion class.در این تحقیق به منظور بررسی توان رسوبزایی رخسارههای مختلف ژئومورفولوژی در منطقه آران از دستگاه تونل باد و مدل اریفر استفاده شد. نتایج بدست آمده از تونل باد نشان داد که بیشترین سرعت آستانه فرسایش در شرایط طبیعی متعلق به رخساره پوستههای سخت و خشک دشت رسی با سرعت آستانه بیش ازm/s13 و سپس اراضی پفی و اراضی کشاورزی – رسی با سرعتی برابر m/s12 میباشد کمترین سرعت آستانه فرسایش متعلق به خاکهای ریز دانه لومی – شنی دشت سر پوشیده با سرعتی برابرm/s5/6 میباشد.همچنین نتایج بدست آمده شدت فرسایش بادی با استفاده از تونل باد نشان داد که پایدارترین رخساره، رخساره دشت رسی و اراضی پفی با میزان رسوبی معادل 0 تا 2/175 تن در کیلومتر مربع در سال میباشند که در کلاس فرسایش I و حساسترین رخساره، رخساره پهنههای ماسهای همراه با پوشش سنگریزهای و دشت رسی – تپه ماسهای با میزان رسوبی معادل 09/5450 تا 04/5517 تن در کیلومتر مربع در سال که در کلاس فرسایشیIV طبقه بندی شده است. درصورتی که پایدارترین رخساره در مدل اریفر رخساره اراضی کشاورزی با میزان رسوب 1/415 تن در کیلومتر مربع در سال که در کلاس فرسایشیII و حساسترین رخساره، رخساره پهنهها و تپههای ماسهای با میزان رسوبی معادل 6/1168 تن در کیلومتر مربع در سال که در کلاس فرسایشیIV قرار گرفته است.https://www.jdmal.ir/article_24663_024fbc54203c6898a71218d41eb88a54.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-39854820170219Comparing the accuracy of regression and artificial intelligence methods in estimating daily speed of wind in the Sistan regionمقایسه دقّت روشهای رگرسیونی و هوشمصنوعی در برآورد سرعت روزانه باد در منطقه سیستان84952466410.22034/jdmal.2017.24664FAافروز آبتیندانشآموخته کارشناسی ارشد بیابانزدایی دانشکده آب و خاک، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه زابلحسین پیری صحراگرداستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زاباحمد پهلوانرویدانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده آب و خاک دانشگاه زابلجمشید پیریعضو هیئت علمی گروه مهندسی آب، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابلJournal Article20150819This paper aims at comparing the accuracy of regression methods, artificial intelligence methods, and phase-neurotic interpretation method in estimating wind speed in the Sistan region. To this end, we used the daily weather information obtained from Zabol synoptic stations during a five-year period (2010-2015). MATLAB software was used for modeling based on artificial neural network. On the other hand, DATA FIT software was used for modeling based on regression methods. Methods’ accuracies were estimated using error square mean statistics, comparison indexes, and error mean. Based on sensitivity analysis results; variables such as daily temperature mean, mean relative humidity, sunshine hours, and evaporation from pool were regarded as input variables of regression and artificial intelligence methods. Wind speed was considered as output variable. Based on the results, mean daily temperature and mean relative humidity had the most and the least effect on wind speed in Sistan (0.42 and 0.25 respectively). Neurophasic method with Gaussian function was the most accurate method in estimating wind speed (error squares mean of 2.56). The same statistic for regression method is 4.44. The correlation of regression method (0.45 and 0.51) is less than those of multilayer Perceptron method and Neuro-phasic method (0.51 and 0.52). So, it is suggested that Neurophasic method be used for more accurate estimating wind speed in Sistan region. With accurate estimation of this variable, we can hinder the devastative effects of wind and use it as an effective source of energy.پژوهش حاضر با هدف مقایسه دقّت پیشبینی روشهای رگرسیونی، شبکه عصبیمصنوعی و سیستم استنتاج فازی- عصبی تطبیقی در برآورد سرعت باد در منطقه سیستان انجام شد. برای این منظور از دادههای روزانه ایستگاههای هواشناسی سینوپتیک زابل و زهک طی یک دوره پنج ساله (2015-2010) استفاده شد. برای مدلسازی به روش شبکه عصبیمصنوعی و سیستم استنتاج فازی از نرمافزار MATLAB و برای مدلسازی با روشهای رگرسیونی از نرمافزار DATA FITاستفاده شد. دقّت روشها با استفاده از آمارههای جذر میانگین مربعات خطا، شاخص تطابق و میانگین قدر مطلق خطا مورد ارزیابی قرار گرفت. ب بر اساس نتایج، متوسط درجه حررات روزانه و متوسط رطوبت نسبی بهترتیب، بیشترین وکمترین تأثیر را بر سرعت باد در منطقه سیستان دارند (بهترتیب ضریب همبستگی 42/0 و 25/0). علاوه بر این، نتایج بیانگر آن است که در بین روشهای مورداستفاده روش نروفازی با تابع عملگر گوسین در برآورد سرعت باد دارای عملکرد دقیقتری است (جذر میانگین مربعات خطا، 56/2). در حالیکه مجذور میانگین مربعات خطا برای مدل رگرسیون 44/4 میباشد. همچنین ضریب تشخیص روابط رگرسیون (51/0 و 45/0) نیز در مقایسه با مدل پرسترون چندلایه و مدل نروفازی (52/0 و 51/0) در هر دو ایستگاه کمتر است. بر این اساس پیشنهاد میگردد جهت تخمین و پیشبینی دقیقتر سرعت باد در منطقه سیستان از روش نروفازی استفاده شود تا با برآورد دقیق این مؤلفه، علاوه بر برنامهریزی جهت کاهش خسارات ناشی از وزش بادهای شدید، امکان بهرهبرداری بهینه از این منبع انرژی نیز فراهم شود.https://www.jdmal.ir/article_24664_e53e2b0c1bdc4b361e0808f55caf8d13.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-39854820170219Estimate the frequency of speed and direction of erosive winds and generating dust storms in Yazd province by using Windrose, Stormrose and Sandroseبرآورد فراوانی، سرعت و جهت بادهای فرساینده و مولد طوفانهای گردوغبار و ریز گردها در سطح استان یزد با استفاده از تحلیل گلباد، گلطوفان و گلماسه961062466110.22034/jdmal.2017.24661FAمحمد علی صارمی نایینیاستادیار، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه یزد، یزد، ایرانJournal Article20150819Wind erosion and the occurrence of dust is one of the most important problems in Yazd province which makes a lot of apparent and hidden damages to the Yazd province. Analysis of erosive winds and estimating the Resultant Drift Direction (RDD) of sand flow is a basic study which can lead to more successful implementation of projects to control wind erosion. In this study, tried by using analysis of wind speed and wind direction and calculation of wind drift potential (DP) by taking advantages of Windrose, Stormrose and Sandrose represented a landscape of wind erosion in Yazd province and according to the results of these analysis the Resultant Drift Direction (RDD) of sand flow and dust estimated. The results showed the most erosive winds in Yazd province occurs in spring and summer and the lowest is in autumn. As well as the results revealed, average percentage of erosive winds which are capable of producing dust are between 6.4% in Yazd city and 23.6% in Herat city and on average about 44 days there is the possibility of dust in Yazd province. Therefore, although the prevalence of erosive winds with speed more than 6 meter per second generally does not exceed 14% but, they have the most important role in the occurrence of wind erosion and dust in Yazd province and mobility large amount of dust generally from the southwest and west to the North East and east.فرسایش بادی و وقوع پدیده ریزگردها ازجمله معضلات استان یزد است که هرساله خسارات پیدا و پنهان فراوانی را به این استان وارد مینماید. تحلیل وضعیت بادهای فرساینده و برآورد جهت نهایی جریان حمل ماسه ازجملهازجمله مطالعات پایهای است که میتواند در اجرای موفقتر طرحهای مبارزه با فرسایش بادی کارساز باشد. در این تحقیق تلاش گردید تا با استفاده از تحلیل فراوانی سمت و سرعت باد و محاسبه پتانسیل حمل ماسه توسط باد و بهرهگیری از گلباد، گلطوفان و گلماسه چشماندازی از سیمای فرسایش بادی در سطح استان یزد ارائه شود. نتایج حاصل نشان داد که توزیع زمانی بادهای فرساینده به گونهای است که عمده آنها در فصول بهار و تابستان رخ میدهد و در فصل پاییز میزان وقوع بادهای فرساینده در سطح استان دارای کمترین مقدار است. همچنین براساس این تحقیق میانگین درصد بادهای فرساینده و یا بادهایی که قادر به تولید گرد و غبار و ریزگرد میباشند در سطح استان بین 4/6 درصد در شهرستان یزد و 6/23 درصد در شهرستان هرات متغیر است که اگر به تعداد روزهای سال تعمیم داده شود بهطور میانگین میتوان 44 روز طوفانی را در سطح استان انتظار داشت. لذا اگرچه فراوانی بادهای فرساینده و طوفانزای با سرعت آستانه بیش از 6 متر برثانیه در سطح استان عموماً از 14 درصد تجاوز نمیکند ولی با این حال مهمترین نقش را در وقوع فرسایش و بروز گرد و غبار در سطح استان ایفا میکنند که عموماً از سمت جنوب غرب و غرب آغاز شده و به سمت شرق تا شمال شرق جریان دارند.https://www.jdmal.ir/article_24661_a63a9d11346105da022416db76d1c3cc.pdfانجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایرانمدیریت بیابان2476-39854820170219Comparison of air temperature changes in different ground surfaces in arid regionsمقایسه تغییرات دمای هوا با سطوح مختلف زمین در مناطق خشک1071122480110.22034/jdmal.2017.24801FAسهیلا پویاندانشجوی دکتری، بیابانزدایی، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزدعاطفه جبالیدانشجوی دکتری، بیابانزدایی، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزدمسعود منتظرقائمدانش آموخته کارشناسی ارشد، مهندسی منابع طبیعی_ محیط زیست، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمحمد زارعاستادیار، گروه مناطق بیابانی، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد0000-0001-9772-4416سیدامیدرضا میرنژادکارشناس مکانیک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزدJournal Article20170313Different surface covers such as soil, rock, plant and etc, lead to be created different climate conditions in small scales by impacting on the adjacent atmospheric elements. The greatest difference tangibly in land surfaces and air temperatures were observed in arid and desert regions on hot days, which can have significant microclimate and ecological effects on environment. In this study, 8 different land surface cover including, green plant cover, dead plant cover, arable soil, cement surface, non-arable soil, pavement, asphalt and dark metal surface were measured using two types of mercury and digital thermometers to compare between the measured temperature at the Yazd meteorological station and the temperature of different land surfaces, in June and July, 2016. Then, the land surface temperatures were compared to each other and also compared with the air temperature measured at the Yazd meteorological station. Based on the results, the highest measured temperature reaches to above 70 0C in asphalt cover and the lowest surface temperature of 47.4 0C were recorded in plant surface. According to the result of Kolmogorov Smirnov test, there are a significant difference between the different land surfaces and the air temperatures (R2= 0.86) at 5% level during the measured period. Generally, asphalt and plant surfaces showed the highest (230C) and the lowest (50C) thermal differences with air temperature. Concluding, different land surfaces show different thermal patterns.<span lang="AR-SA">پوششهای سطحی متفاوت مانند خاک، سنگ، رستنیها و غیره با تأثیر بر روی تغییرات عناصر جوی مجاور خود منجر به شکلگیری شرایط اقلیمی متفاوت، در مقیاسهای کوچک می شوند. در مناطق خشک و بیابانی معمولاً در روزهای گرم سال بیشترین اختلاف دما در سطح خاک و هوا دیده میشود، که میتواند تأثیر ریزاقلیمی و اکولوژیکی مؤثری بر روی پدیدهها داشته باشد. در این پژوهش، بهمنظور مقایسه دمای هوای اندازهگیری شده در ایستگاه سینوپتیک یزد و دمای سطوح مختلف زمین، دمای هشت پوشش سطحی مختلف (شامل سطح گیاهی سبز، سطح گیاهی خشک شده، خاک زراعی، سطح سیمانی، خاک غیرزراعی، موزاییک، آسفالت، سطح فلزی تیره رنگ) با دو نوع دماسنج جیوهای و رقومی در محدوده شهر یزد، در ماههای تیر و مرداد سال 1395 اندازهگیری و با یکدیگر و با دمای هوای اندازهگیری شده ایستگاه سینوپتیک مقایسه گردید. براساس نتایج، بیشترین دما برابر </span><span dir="LTR">°C</span><span lang="AR-SA"> 3/70 و کمترین دمای سطحی برابر </span><span dir="LTR">°C</span><span lang="AR-SA"> 4/47 بهترتیب برای پوشش سطحی آسفالت و سطح گیاهی سبز ثبت گردید. همچنین، براساس نتایج آزمون کلموگرف اسمیرنوف، تفاوت معنیدار در سطح پنج درصد و همبستگی بالای 86/0، بین دمای سطوح مختلف و دمای هوا مشاهده شد. در مجموع، سطح آسفالت با </span><span dir="LTR">°C</span><span lang="AR-SA"> 23 و سطح گیاهی سبز با </span><span dir="LTR">°C</span><span lang="AR-SA">5 اختلاف بهترتیب بیشترین و کمترین تفاوت را با دمای هوا نشان دادند. در نتیجه، سطوح مختلف در برابر تابش خورشید، الگوهای</span><span lang="AR-SA">دمایی گوناگونی از خود نشان میدهند</span><span dir="LTR">.</span>https://www.jdmal.ir/article_24801_5f608aab191a699dc64c012493e3073e.pdf