ارزیابی تخریب سرزمین با بهره‌گیری از مدل‌ جهانی ارزیابی تخریب خاک و مدل ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابان‌زایی (مطالعه موردی: دشت یزد-اردکان)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری، علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران.

2 استاد، گروه احیای مناطق خشک و کوهستانی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.

3 استادیار، گروه جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و محیط‌زیست، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران،

4 استاد، گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی و علوم غذایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران.

چکیده

تخریب سرزمین با کاهش چشمگیر تولید بیولوژیک زمین، در نتیجۀ وقوع رخدادهای طبیعی و یا فعالیت‌های نادرست انسانی نمایان می‌شود. پیامدهای ناگوار این پدیده، تهدید امنیت غذایی، رفاه اقتصادی و مشکلات محیط زیستی­ ناشی از کاهش توان بهره­برداری از منابع آب، خاک و پوشش گیاهی است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه و سنجش وضعیت تخریب سرزمین براساس دو مدل جهانی گلاسود و مدل ایرانی IMDPA است. به این منظور دشت یزد-اردکان واقع در ایران مرکزی به‌عنوان محدودۀ مورد بررسی انتخاب شد. سپس شدت تخریب سرزمین براساس دو مدل گلاسود و IMDPA در هر یک از واحدهای اراضی بررسی شد. صحت و عملکرد دو مدل، از طریق محاسبه شاخص­های صحت‌کلی، ضریب کاپای نقشه‌های تولیدی و همبستگی غیرپارامتری اسپیرمن و من‌کندال ارزیابی شد. نتایج ارزیابی صحت نشان داد که نقشه تولیدی IMDPA به‌مقدار 82­% با واقعیت زمینی تطابق دارد. در حالی‌که این تطابق در نقشه حاصل از مدل گلاسود 69­% بود. برپایة مدل IMDPA و گلاسود بیابان­زایی به‌ترتیب در 33­% و 12­% از منطقه، به شدت در حال پیشروی است. شدت بیابان‌زایی از طبقه متوسط، در حال نزدیک شدن به طبقۀ شدید است. در صورتی که مدیریت صحیح در امر کنترل و پیشگیری بیابان­زایی در منطقه صورت نپذیرد، وسعت اراضی با شدت بیابان­زایی شدید و خیلی شدید در آینده­ای نه­چندان دور اضافه خواهد شد. در مجموع فقر پوشش سطح خاک، اصلی­ترین عامل در افزایش شدت بیابان­زایی دشت یزد-اردکان است. این موضوع حاصل تلفیق عوامل طبیعی و عوامل مخرب انسانی در منطقه است که بر افزایش روند بیابان­زایی و تخریب خاک این دشت تأثیر زیادی دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات